در اروپای پس از رنسانس، خردگرایی جان تازهای گرفت. اما این خردگرایی با خردگرایی پیش از رنسانس تفاوت مهمی داشت.
در خردگرایی پیش از رنسانس و در یونان باستان، اصالت تماما به عقل داده میشد و یک نوع نگاه افراطی وجود داشت که عقل برای ما کافی است و میتواند ما را به مقصود برساند. به همین علت، در کتب فلسفهی طبیعی، خبری از آزمایش نبود و تماما بر پایهی استدلال بود.
مثلا در بحث اجزای ماده، این کتابها پر از استدلالهای مختلف است که هیچگاه مورد آزمایش قرار نگرفته بود. حتی از نظر آنها فیزیک یا فلسفهی طبیعی، فلسفهی سُفلی به حساب میآمد، چرا که به نازلترین موجودات یا ماده (از نظر آنان) میپرداخت. در دوران بعد از رنسانس اما خردگرایی محض توسط تجربهگرایانی همچون جان لاک، جورج بارکلی و دیوید هیوم شدیدا مورد انتقاد گرفت. آنها بر این باور بودند که چیزی که تجربه نشود، هیچگونه اصالتی ندارد. تاثیر اندیشهی آنان را میتوان در رونق فیزیک و ظهور دانشمندان بزرگی همچون نیوتن و رابرت بویل یافت. اما رویکرد تجربه گرایان نیز یک شکل افراطی به خود گرفت. آنها آنقدر برای تجربه اصالت قائل بودند که منطق و ریاضیات را نیز در دایرهی موهومات قرار دادند. چرا که این دو قابل تجربه کردن نبودند. شما هیچگاه نمیتوانید علیت را در جهان خارجی تجربه کنید. همین موضوع در مورد اعداد نیز صادق است.
بسیاری از قوانین و روابط ریاضیات و منطق نیز قابل تجربه کردن در جهان بیرونی نیست. اما با ظهور امانوئل کانت، فیلسوف شهیر آلمانی و بزرگترین فیلسوف جهان معاصر، خردگرایی جان تازهای میگیرد. امانوئل کانت چنین استدلال کرد که قواعد و روابط منطقی و ریاضیاتی نه تنها تجربه نمیشوند، بلکه برعکس، اساسا تجربه براساس آنها صورت میگیرد؛ چرا که تار و پود ذهن ما بر آنها استوار شده است.
در جهان معاصر نیز، برای ارائهی یک نظریهی علمی، هر دو لازم است: تئوری و آزمایش.
به عنوان مثال، مایکل فارادی آزمایشات فراوانی در الکترومغناطیس انجام داد و روابط اصلی الکترومغناطیس را از خلال این آزمایشات دریافت. اما از آنجایی که به دلیل نداشتن تحصیلات آکادمیک، قادر به ارائهی تئوری این آزمایشات نبود (تجربه بدون تئوری)، جامعهی علمی به نتایج او وقع چندانی ننهاد. از طرف دیگر، زمانی که آلبرت اینشتین، در سال ۱۹۰۵، نظریهی نسبیت خاص خود را ارائه داد، به دلیل نبود امکانات لازم برای آزمایش این نظریه، در آن زمان مورد قبول واقع نشد (تئوری بدون تجربه). به همین علت آلبرت اینشتین از بابت هیچکدام از نظریات نسبیت خاص و نسبیت عام خود، جایزهی نوبلی دریافت نکرد.