به نظر شما ما تا چه میزان تحت تاثیر پیشفرضها و پیشداوریها هستیم؟
زمانی که جرج دانتزیگ، ریاضیدان آمریکایی در دانشگاه برکلی به تحصیل در رشتهی آمار مشغول بود، در یکی از روزها کمی دیرتر به کلاس درس جرزی نیمن رسید و بر روی تخته سیاه، دو مساله مشاهده کرد. او تصور کرد که نیمن این دو مساله را به عنوان تکلیف به دانشجویان داده است و آن را در دفتر خود یادداشت نمود. اما این دو مساله در واقع، دو مسالهی باز و حل نشده در نظریهی آمار بود. چند روز بعد او پاسخ خود را به استادش تحویل داد و از او بابت تاخیر در تحویل تکلیف عذرخواهی کرد و در علت تاخیرش گفت که این دو مساله کمی سختتر از مسائل معمول بوده است. دانتزیگ بدون اینکه خود بداند، دو مساله که تا آن زمان راه حلی برای آن یافت نشده بود را حل کرده بود.