اَبا اِباد

آزادی اطلاعات

آزادی اطلاعات، شرط لازم اما ناکافی

راستش آزادی جریان اطلاعات، به هیچ عنوان نمی‌تواند آشکار شدن حقیقت را تضمین کند. بعضی افراد فکر می‌کنند که همین که موانع جریان آزاد اطلاعات همچون سانسور برداشته شود و اطلاعات بدون هیچ مانعی جریان یابد، حقیقت خود بخود آشکار می‌شود. البته که جریان آزاد اطلاعات و دسترسی آسان به آن، شرط لازم برای کشف حقیقت است، اما شرط کافی نیست. شما همین الان اگر وارد یکی از شبکه‌های اجتماعی مثلا اینستاگرام یا توئیتر یا همین لینکدین شوید و یک ساعت زمان بگذارید و در آن شبکه بچرخید و از هر نوع اطلاعاتی که می‌بینید و می‌شنوید و می‌خوانید، یادداشت برداری کنید، خواهید دید که دست آخر، بخش بزرگی از این اطلاعات، اطلاعات زائدی هستند که هیچ بهره‌ای از حقیقت ندارند. بخش بسیار بزرگی از این اطلاعات صرفا جنبه‌ی سرگرمی دارد. بخش دیگری شامل ادعاهای غیرعلمی و غیرمنطقی‌ست. بخش دیگری از این اطلاعات، هیچ چیزی به شما نمی‌گوید، یعنی نه چیزی به شما اضافه می‌کند و نه چیزی کم می‌کند.

اگر دنبال تحلیل‌هایی در حوزه‌ای خاص مثلا سیاست باشید، می‌بینید که بخش بزرگی از تفسیر و تاویل‌های سیاسی واقعا توی در و دیوار است و نمونه‌هایش را در همین لینکدین هم می‌توانید پیدا کنید. بخشی از این اطلاعات، تجربیات فردی‌ست که قابل به تعمیم به همه نیست. در اینستاگرام هزاران صفحه وجود دارد که به طور فعال، ترویج شبه علم می‌کنند و انسان‌های زیادی را با خود به قهقهرا می‌برند. در توئیتر هزاران صفحه وجود دارد که تحت عنوان روزمره نویسی، ادعاهاو توصیه‌های نادرست و غیرعلمی به خورد ذهن دنبال کنندگانشان می‌دهند. هزاران صفحه ادعا و سخن‌ و اطلاعات دیگر نیزوجود دارد که اندک بهره‌ای از حقیقت ندارد و صرفا ساخته و پرداخته‌ی ذهن تولیدکننده‌ی آن نوع محتواست. شاید ما انسان‌های عصر اطلاعات فکر کنیم که اشکال ندارد، چون همین که جریان آزاد اطلاعات برقرار باشد و هرکسی بتواند، اطلاعاتی که به نظرش درست می‌رسد را منتشر کند، همین کافی‌ست که ناگهان حقیقت از دل این جریان عظیم محتوا و اطلاعات، بیرون بزند و ما حقیقت را پیدا کنیم و جامعه به ناگاه، آگاه شده و رشد کند.

اما همانطور که گفته شد، جریان آزاد اطلاعات صرفا شرط لازم است، اما شرط کافی برای کشف حقیقت نیست. یعنی ما نباید انتظار داشته باشیم که اگر روزی ساسنورها و فیلترینگ و هر مانع دیگر از مقابل جریان اطلاعات برداشته شود، ناگهان همه به حقیقت دست پیدا کنند. در این اقیانوس عظیم اطلاعات، حقیقت مثل سنگی‌ست که خیلی زود، به قعر اقیانوس خواهد رفت و غرق خواهد شد. این وظیفه‌ی‌ تک تک ماست که همچون غریق نجات‌ها، با یک تلاش همه جانبه و پیوسته، جلوی غرق شدن حقیقت را بگیریم. اگر لحظه‌ای به این خیال که حقیقت خودش روی آب می‌ماند، آن را رها کنیم، خیلی زود حقیقت به قعر این اقیانوس خواهد رفت و خیلی زودتر از آن هم از یادها خواهد رفت. یادمان باشد کشف حقیقت از غیرحقیقت، همواره نیاز به صرف انرژی و زمان دارد. اساسا علت اینکه انسان‌ها به سراغ غیرحقیقت می‌روند نیز همین است.

آدم برای فهم درست یک موضوع علمی یا فلسفی باید ساعت‌ها و روزها و ماه‌ها و سال‌ها وقت بگذارد و از عمر و مالش هزینه کند. اما صِرف پذیرفتن یک امر غیرعلمی و غیرمنطقی و به طور کلی غیرحقیقی، هزینه‌ای ندارد و حتی نیازی به لحظه‌ای اندیشیدن هم ندارد. اما برعکس کشف حقیقت یک امر پرهزینه است. انسان‌ جویای حقیقت این را می‌داند که باید برای کشف حقیقت در این اقیانوس اطلاعات هزینه کند و هرچیزی که به دستش می‌رسد را حقیقت نپندارد.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *