اَبا اِباد

انسان‌شناسی شناختی یا cognitive anthropology

منطق حاکم بر ذهن

دوستش را برای مهمانی تولدش دعوت کرده و دوستش خیلی مودبانه درخواست دعوتش را رد کرده است، اما دلیلش را نگفته و صرفا گفته متاسفم نمی‌توانم در مهمانی‌ات شرکت کنم و امیدوارم به شما خوش بگذرد. حالا باید دید در ذهن دعوت کننده چه می‌گذرد. اینکه در ذهن دعوت کننده چه می‌گذرد، تا حد زیادی نشان‌دهنده‌ی منطق حاکم بر ذهن اوست. این منطق ذهنی ربط چندانی به زبانی که فرد به آن صحبت می‌کند ندارد. عوامل زیاد دیگری این منطق ذهنی را می‌سازند، مثلا یکی از عوامل می‌تواند جامعه و فرهنگی باشد که او در آن رشد کرده است.

مثلا اگر آن فرد اهل ایران باشد، در ایران بزرگ شده باشد یا خانواده‌ای ایرانی داشته باشد، احتمالا بگوید که “این چرا خودش را برای ما گرفته؟ فکر می‌کند کی شده” او ممکن است این کلمات را با زبان فارسی یا ترکی یا کردی یا هر زبان دیگر ایران در فکر خودش بگوید. یا ممکن است پدر و مادرش مهاجر بوده باشند و همین کلمات را به زبان انگلیسی توی ذهنش بگوید. اما ذهن او همان ذهن ایرانی‌ست و چنین چیزی از ذهنش می‌گذرد.

یا مثلا ممکن است منطق حاکم بر ذهن فرد، مطابق فرهنگ ژاپنی باشد. حالا فرد یا خودش ژاپنی‌ست یا تحت تاثیر فرهنگ ژاپن بزرگ شده است، وقتی چنین جوابی می‌شنود در ذهن خودش می‌گوید もしかして誘い方が悪かったかな. یا اینکه ژبان ژاپنی بلد نیست و فقط انگلیسی می‌داند، اما تحت تاثیر فرهنگ ژاپن بزرگ شده و توی ذهنش می‌گوید maybe I didn’t ask properly یا فقط فارسی بلد است و می‌گوید : شاید من به روش درست دعوتش نکرده‌ام.

یا ممکن است فرد با فرهنگ هندی بزرگ شده باشد و وقتی این پاسخ را می‌شنود خیلی نگران شود و بپرسد सब ठीक है? पार्टी में क्यों नहीं आ रहे हो؟ یا به فارسی فکر کند و بگوید که آیا همه چیز روبراه است و یا اینکه اتفاق بدی برایش افتاده؟ ممکن است آن فرد، فرزند یک خانواده‌ی مهاجر ایرانی باشد که در آلمان بزرگ شده است و وقتی دوستش دعوتش را رد می‌کند در ذهن خودش بگوید Vielleicht hat er viel zu tun یا به فارسی فکر کند و بگوید شاید سرش خیلی شلوغ بوده است. البته این پاسخ‌ها همگی مثال بود و در مثل مناقشه نیست.

اما غرض اینکه مهم‌تر از‌ زبان، منطق حاکم بر فکر انسان است. یک دانشجوی زبان فارسی اهل انگلستان، حتی اگر فارسی را مثل بلبل حرف بزند، باز هم منطق حاکم بر ذهن او همان منطق حاکم بر فکر یک فرد انگلیسی‌ست. یک ایرانی هم که سال‌هاست به آمریکا مهاجرت کرده و انگلیسی را خیلی خوب حرف می‌زند و شاید انقدر فارسی حرف‌ نزده که حتی فکر کردنش هم انگلیسی شده، او همچنان به عنوان یک انسان ایرانی فکر می‌کند و تفکرش، تفکر یک انسان ایرانی‌ست. البته تحقیقاتی نیز وجود دارد که نشان می‌دهد افراد وقتی به زبان‌های مختلف صحبت می‌کنند، شخصیت متفاوتی از خود به نمایش می‌گذارند، اما موضوع مدنظر اینجا نمودی چون شخصیت فرد نیست و منظور همان منطق حاکم بر فکر شخص است. بررسی این مساله در رشته‌ای علمی به نام انسان‌شناسی شناختی یا cognitive anthropology صورت می‌گیرد. انسان‌شناسی شناختی به شیوه‌هایی می‌پردازد که مردم رویدادها و اشیاء جهان را درک و درباره آنها می‌اندیشند. این رشته، پیوندی بین فرآیندهای تفکر انسان و جنبه‌های فرهنگی برقرار می‌کند. انسان به جای اینکه ببینید یک فرد دیگر به چه زبانی صحبت می‌کند، باید ببینید که منطق حاکم بر ذهن او، متناسب با چه فرهنگی‌ست که در نهایت این مهم است. ممکن است یک فرد با شما همزبان هم نباشد، اما منطق فکر او با منطق فکر شما انطباق بیشتری از یک همزبان داشته باشد.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *