این تصویر انگشت وسط گالیله است که ۳۸۰ سال بعد از مرگ گالیله، در موزهی گالیله در شهر فلورانس ایتالیا به نمایش درآمده است. زمانی که گالیله مرده بود، عدهای از دوستدارانش، این انگشت را از بدن گالیله جدا کردند. این انگشت اکنون به یک نماد تبدیل شده است. گویی گالیله بعد از ۳۸۰ سال از قبر در آمده و در حال نشان دادن انگشت وسط به همان کسانیست که او را مجبور کردند تا به امری خلاف واقعیت اعتراف کند.
زمانی که گالیله ادعای کوپرنيک یعنی چرخش زمین به دور خورشید را تایید کرد، توسط کلیسا محاکمه شد. گالیله بایستی بین دو راه سوختن در آتش و اذعان به اشتباهش مبنی بر مرکزیت خورشید، یکی را انتخاب میکرد. گالیله در آن زمان، چارهای نداشت که برای زنده ماندن، از ادعای خودش توبه کند.
با این وجود گالیله در سال ۱۶۳۳، در دادگاه تفتیش عقاید، به علت ایجاد بدعت، به حبس ابد محکوم شد و تا آخر عمرش یعنی سال ۱۶۴۲ در خانه زندانی بود. اما حقیقت آرام آرام کار خود را کرد. در سال ۱۷۳۴، مجوز انتقال باقیماندهی جسد او از یک قبرستان ساده به یک مقبره در فلورانس داده شد. چندی بعد، کلیسای کاتولیک روم، قوانین خود راجع به بحث در مورد چرخش زمین به دور خورشید را تسهیل کرد، اما باز هم برخی کتابهای گالیله تا سال ۱۸۳۵، در فهرست کتابهای ممنوعهی واتیکان قرار داشت.
از سال ۱۸۹۳، واتیکان نظرات گالیله راجع به ارتباط بین علم و تفسیر کتاب مقدس را تایید کرد و حتی به آن ارجاع هم میداد. در سال ۱۹۷۹، سرانجام پاپ ژان پل دوم، به بیعدالتی از سوی کلیسا در حق گالیله اعتراف کرد و در سال ۱۹۹۲، پاپ رسما در مقابل آکادمی علوم، به این موضوع اذعان کرد.
حالا اما بعد از سالها، انگشت وسط گالیله دوباره در موزهی گالیله به نمایش در آمده است. اکنون هیچ اثری از آن افراد نادانی که دادگاههای تفتیش عقاید برگزار میکردند، نمانده است. اما در عوض، علمی که گالیله برای آن میجنگید، عالمگیر شده و کمتر کسیست که با علم دشمنی داشته باشد و یا حتی اگر دشمنی دارد، حداقل از خدمات علم بهره مند نشده باشد. مگر میشود حقیقت را به زور حذف کرد؟
به قول سلطان سخن پارسی سعدی شیرازی: “محال است که هنرمندان بمیرند و بیهنران جای ایشان بگیرند”.
به نظرم بد نیست این انگشت را یک دور در تمام جهان بچرخانند و به تمام کسانی که میخواهند حقیقت را با زور و فشار، پنهان کنند، نمایش دهند تا درس عبرتی باشد برای خرافه پرستان و انکار کنندگان حقیقت. حقیقتی که امروز با آن میجنگند، روزی مشابه همین انگشت وسط گالیله، میخورد وسط صورتشان.
– اَبا اِباد