بحث بر سر این بود که آیا این درست است که بعضی از ژورنالها، مقالات علمی و اشتراکشان را با قیمت بالا میفروشند؟ سوال این بود که آیا این یک سد در برابر اشاعهی علم است یا تسهیلگر آن است. یکی از همکارانم که خود یکی از کاربران (و نه داوران) مقالات است، از این موضوع دفاع میکرد که ژورنالها بایستی از کاربران هزینهای دریافت کنند. چرا که بالاخره آن ژورنال هم هزینههای خاص خودش را دارد و اگر این مبلغ را دریافت نکند، از کجا میتواند کیفیت بالای خود را حفظ کند و به کارمندانش حقوق بدهد.
من هم تا به اینجا با او موافق بودم. اگر ما از ژورنالهای علمی انتظار حفظ کیفیت داریم، بایستی هزینهاش را بپردازیم. یک عده انسان که نمیتوانند به صورت رایگان در خدمت ما باشند که فقط نتایج کارهای علمی را چاپ کنند و این اصلا منطقی نیست.
اما مساله از اینجا آغاز میشود که چقدر از آن درآمد به مولفان و به داوران این ژورنالها تعلق میگیرد؟
بالاخره تا وقتی محقق و داوری نباشد این ژورنالها میخواهند چه چیزی را منتشر کنند و چه چیزی بفروشند؟
اتفاقا زحمت اصلی بر روی دوش همین محققین است. یک محقق چند ماه تا چند سال زمان میگذارد تا یک تحقیق علمی را به ثمر برساند و نتیجهی تحقیقاتش را به رشتهی تحریر در بیاورد.
آن ویراستار چطور؟
یا آن کارمند ژورنال چطور؟
آنها نیز مانند آن محقق چند ماه وقت برای انجام یک کار صرف میکنند؟
جالب اینجاست که کسانی که مقالاتی در این ژورنالها چاپ میکنند، نه تنها مبلغی بابت زحمتی که کشیدهاند دریافت نمیکنند، بلکه بایستی برای دریافت مقالات دیگر از همان ژورنال، هزینهی اشتراک نیز بپردازند. بعضی از این ژورنالها پا را فراتر گذاشته و از نویسنده(گان) مقاله نیز حق چاپ میگیرند. وقتی در موارد مشابه نگاه میکنیم، میبینیم که مثلا روزنامهها یا مجلههای عمومی، به نویسندگان پول هم میدهند تا نوشتههای آنها را منتشر کنند. یا مثلا مجلهای مانند نشنال جئوگرافیک برای چاپ عکس به عکاسان پول میدهد.
اما وقتی صحبت از مقالات علمی میشود، چرا این رابطه برعکس میشود؟
به نظرتان آیا اینچنین رویکردی باعث پیشرفت یا پسرفت جوامع علمی میشود؟
از طرف دیگر، بسیاری از مقالات توسط محققانی از کشورهای در حال توسعه و نه چندان ثروتمند، نگاشته میشود. اما هزینهی اشتراک این ژورنالها، برای یک محقق در کشوری حتی مثل چین نیز بالاست چه رسد به کشورهای با اقتصاد ضعیفتر. در بعضی موارد مانند ایران، خیلی از این ژورنالها به خاطر مسائل تحریم، حتی اشتراک را به دانشگاهها و محققان ایرانی نیز نمیفروشند.
در حالیکه محققان ایرانی سهم به نسبت بالایی در انتشار مقالات علمی دارند. یک جای کار میلنگد.
– اَبا اِباد
تصویر بالا: سمت چپ درآمد خالص غول تکنولوژی iBM که با ۲۸۰ هزار کارمند، تنها ۷ و نیم میلیارد دلار بوده است، سمت راست انتشارات الزویر که با ۸۷۰۰ کارمند، ۲ میلیارد پوند (معادل دو و نیم میلیارد دلار) درآمد خالص داشته است. آیا ویرایش و چاپ مقالات علمی از جابجایی مرزهای علم و تکنولوژی، تا به این حد سنگینتر و پیچیدهتر است؟؟؟؟