اَبا اِباد

انیمیشن آقای باد

آقای باد

آقای باد (Mr Wind) استعداد و پتانسیل و انرژی بسیار بالایی داشت. اما مشکل این بود که نمی‌دانست این انرژی و پتانسیلی که دارد را کجا خرج کند. همواره حس می‌کرد دیگران او را درک نمی‌کنند. حس‌ می‌کرد مردم او را دوست ندارند و او دارد روی مخشان راه می‌رود. او دلیل این موضوع را نمی‌دانست و فکر می‌کرد که اوضاع همیشه همین بوده و خواهد ماند. فکر می‌کرد مشکلی دارد. شاید زیادی سخت و قوی‌ست. او شدیدا احساس تنهایی می‌کرد. او فکر می‌کرد باید به شرایط عادت کند و هیچ راهی برای تغییر وجود ندارد. او حوصله‌اش سر رفته بود و مدام برای دیگران ایجاد مزاحمت می‌کرد.

یک روز یک نفر او را پیدا کرد و او را درک کرد. آن یک نفر او را همانگونه که بود پذیرفت و به او کاری را سپرد که برای آن کار ساخته شده بود. آقای باد حالا به جای آزار و اذیت مردم، می‌توانست انرژی و استعدادش را در چیزی که علاقه داشت صرف کند، صرف چیزی که همواره دغدغه‌اش را داشت. حالا آقای باد احساس مفید بودن می‌کرد.

انیمیشن آقای باد را کمپانی انرژی‌های تجدیدپذیر Epuron برای ایجاد جذابیت نسبت به انرژی‌های تجدیدپذیر در سال ۲۰۱۴ ساخت. اما یک جنبه‌ی دیگر این انیمیشن برای من بسیار جذاب بود. زندگی آقای باد در واقع از وقتی متحول شد که توانست #کار_دل خودش را پیدا کند. او استعداد فراوانی داشت و آن انرژی زیادی بود که درون خود حس‌ می‌کرد. او دغدغه داشت. دغدغه داشت که مفید واقع شود و توسط دیگران پذیرفته شده و دوست داشته شود.

چرخاندن آن توربین‌های بادی و تولید انرژی، چیزی بود که او به انجامش علاقه داشت. پس او #کار_دل خودش را پیدا کرده بود. حالا او احساس مفید بودن می‌کرد. حالا از آن افسردگی و خمودی بدر آمده و چیزی برای عرضه به جامعه داشت. او حالا راهی برای تاثیرگذاری پیدا کرده بود و می‌توانست به جای ایجاد مزاحمت برای جامعه، نقشی مثبت و سازنده در جامعه ایفا نماید. حالا همان آقای بادی که هیچکس به او توجهی نمی‌کرد و حضورش خالی از تاثیر بود، مورد توجه همگان قرار می‌گیرد. در واقع آقای باد، نمایانگر احوال تک تک ما انسان‌هاست.

انسان‌هایی که هنوز موفق نشده‌اند‌ #کار_دل خودشان را پیدا کنند، کاری که محل تلاقی استعداد، علاقه و دغدغه‌ی آن‌هاست، آن‌ها احساس بی‌ارزش بودن می‌کنند. آنان مدام می‌گویند که نه سایه دارم و نه بر، بیفکنندم و سزاست، وگرنه بر درخت تر، کسی تبر ‌نمی‌زند. آن‌ها اگر مثل آقای باد پرانرژی باشند و‌ به کاری غیر از کار دل‌ خود مشغول باشند، احساس می‌کنند سربار جامعه هستند، احساس می‌کنند عمرشان دارد به بطالت می‌گذرد، احساس می‌کنند استعدادشان در حال هرز رفتن است. آن منفعل بودن و بی‌تاثیری ناشی از نداشتن #کار_دل، آن‌ها را به سمت ایجاد مزاحمت برای اجتماع و سربار بودن بر جامعه سوق می‌دهد. اگر آن انسان نوعی مثل شخصیت کارتونی در انیمیشن آقای باد، روزی موفق شود #کار_دل خودش را بیابد، آن روز آغاز تاثیرگذاری سربلندی و خوشبختی اوست. انسان در آن روز خودش را می‌شناسد و همچون یک درخت به بار می‌نشیند.

پی‌نوشت بسیار مهم : عده‌ای از سر بی‌توجهی یا بی‌اخلاقی، بدون ارجاع دادن به استاد دی‌داد، از #کار_دل نام می‌برند. در حالیکه مبدع نظریه‌ی #کار_دل، دی‌داد است. هرکسی که قبل از استاد دی‌داد در ادبیات ما نامی از کار دل برده، منظورش عشق و عاشقی بوده نه کاری که محل تلاقی استعداد و علاقه و دغدغه است و جوهره‌ی آدمی را می‌سازد. لذا شایسته و اخلاقی آن است که هرجا نامی از #کار_دل برده می‌شود، به ایشان ارجاع داده شود.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *