اَبا اِباد

My wrong watch

ساعت اشتباه من

این ساعت را سال ۹۶ از یک ساعت‌فروشی خیلی قدیمی در نیشابور خریدم. من و شخص فروشنده هر دو می‌دانستیم که این ساعت تقلبی‌ است. با این حال، فروشنده سعی داشت اثبات کند که این ساعت یک های‌کپی خیلی خوبیست. به هر حال من هم از ظاهر ساعت خوشم آمد و خریدم. ساعت خیلی خوبی است. خیلی باهاش استخر رفتم، در کوران زمستان با آن کوهنوردی رفتم و هیچ وقت به مشکل نخورده. تنها مشکلی که دارد اینست که زمان را هرچی دلش میخواهد نشان میدهد.

هر چند وقت، یک مقدار اختلاف پیدا می‌کرد با ساعت رسمی. بعضی اوقات از ساعت رسمی جلو میزد و بعضی اوقات از ساعت رسمی عقب می افتاد. منم هرچند وقت می بردم پیش همان ساعت‌فروش تا خودش دوباره تنظیمش کند. از وقتی هم که آمدم آلمان کلا دیگر دو تا اختلاف در زمانی که نشان میدهد پیدا شد.

یکی خطای خودش، یکی هم اختلاف ساعت ایران و آلمان.

چند بار سعی کردم در اینترنت یک آموزش پیدا کنم برای تنظیمش، اما چیزی پیدا نشد. چند بار هم خودم دستکاری کردم و یک خطا هم من به آن وارد کردم. جوری که الان نه ساعت را درست نشان میدهد، نه روز را، نه تاریخ را. اصلا برای خودش در یک دنیای دیگر است. مثلا چیزی که در این تصویر نشان میدهد مربوط به روز چهارشنبه بیستم آپریل ساعت ۶ بعد از ظهر است. به هر حال، موضوعی که برای من جالب بود، اهمیت وقوع خطا و اهمیت درک خطاها در علم است.

مثلا در تقسیم سلولی سلول‌های یوکاریوت، در هر صدهزار بار همانندسازی DNA، یک خطا اتفاق می افتد.

خیلی اوقات این خطاها دوام پیدا نمی‌کنند. اما خیلی اوقات هم این خطاها باقی می‌مانند و باعث تکامل می شوند. اصلا تکامل طبیعی از خلال همین خطاها در همانندسازی DNA اتفاق می افتد. خیلی اوقات خطاهایی پیدا می شوند که باعث می شود ما از طریق اصلاح آن خطا به یک مسیر جدید وارد شویم.

مثلا کاکرافت و والتون در سال ۱۹۳۲ در آزمایش مهمی، اتم‌های لیتیوم را با پروتون بمباران کردند. آنها انتظار داشتند که جرم اتمی که به دست می آید، با مجموع جرم اتم لیتیوم ۷/۰۱۰۴amu و جرم یک پروتون ۱/۰۰۷۲amu یعنی معادل ۸/۰۱۷۶amu شود.

اما چیزی که اندازه گیری شد ۸/۰۰۲۲amu بود. یعنی ۰/۰۱۵۴amu کمتر.

اگر اینشتین در سال ۱۹۰۵ هم‌ارزی جرم و انرژی را مطرح نمی‌کرد، احتمالا کاکرافت و والتون تصور می‌کردند که خطایی در اندازه‌گیری رخ داده است و احتمالا آزمایش خود را بارها تکرار می‌کردند، و باز هم این خطا را مشاهده می‌کردند. در هر صورت، همه‌ی اینها شاید توجیهی باشد برای من که با همین ساعت اشتباه به زندگی ادامه بدهم.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *