اَبا اِباد

قرص پیش‌سیاره‌ای را در اطراف دیگر ستارگانی که تازه متولد شده اند

فرضیه‌ی سحابی

قانون گرانش نیوتن، به جز اینکه از توضیح علت گرانش ناتوان بود، یک کاستی بزرگ دیگر نیز داشت و آن پاسخ به این سوال بود که چرا سیارات منظومه‌ی شمسی، همگی در یک جهت می‌چرخند و چرا صفحه‌ی چرخش آن‌ها تقریبا مشابه یکدیگر است؟ خب این یک سوال اساسی‌ست که باید پاسخی برای آن یافت شود. ما نمی‌توانیم بپذیریم که چنین امری اتفاقی بوده است.

طبق قوانین نیوتن، سیارات منظومه‌ی شمسی می‌توانستند در جهت‌های مختلف به دور خورشید بچرخند. اما ما وقتی از بالای منظومه‌ی شمسی یعنی قطب شمال خورشید به آن نگاه می‌کنیم، همگی سیارات به صورت پادساعتگرد به دور خورشید می‌چرخند. همچنین وقتی از مجاورت منظومه‌ی شمسی به آن نگاه کنیم می‌بینیم همگی سیارات تقریبا در یک صفحه به دور خورشید می‌چرخند و مدار چرخش همگی سیارات تقریبا در همان صفحه است.

اما هیچ لزومی ندارد که اینطور باشد. این سیارات می‌توانستند در هر جهتی به دور خورشید بچرخند. قوانین نیوتن برای چنین سوالی پاسخی ندارد. نیوتن اما در پاسخ به این سوال به الهیات متوسل می‌شد. بالاخره او انسانی باورمند به الهیات بود و چند سالی از عمرش را نیز در حوزه‌ی الهیات هدر داده بود. او در پاسخ به این سوال می‌گفت که خالق زمانی که خورشید و سیارات را خلق می‌کرده آن‌ها را به این صورت قرار داده و به حرکت در آورده است.

اما علم که با چنین پاسخی قانع نمی‌شود. اگر قرار بود که علم با چنین پاسخ‌هایی قانع شود که هیچوقت نظریات علمی جدید به وجود نمی‌آمد‌ و هنوز هم همان حرف‌های خام و نادرست مذاهب و ادیان، جهان‌بینی ما را می‌ساخت. برای پاسخ به این سوال باید به شروع شکل‌گیری منظومه‌ی شمسی یا هر منظومه‌ی دیگری نگاه کرد. شکل گیری منطومه‌ی شمسی به این صورت نبوده که خورشید برای خودش در کهکشان ول بچرخد و ناگهان در این حرکت، سیارات را جایی ملاقات کند یا سیارات از جایی دیگر به خورشید نزدیک شده باشند یا کسی آن‌ها را اطراف خورشید قرار داده باشد. مطمئنا اگر سیارات از جایی دیگر به خورشید نزدیک می‌شدند، چرخش‌ آن‌ها نه در یک صفحه با سایر سیارات بود و نه لزوما در یک جهت.

در واقع سیارات همینجا در اطراف خورشید تشکیل شده اند و دقیقا به همین علت چرخش آن‌ها به دور خورشید به این صورت است. داستان از این قرار است که در نقاط خاصی از فضا ابرهای عظیم و غلیظ هیدروژن مولکولی وجود دارد که این ابرها از نظر گرانشی ناپایدار هستند و به همین علت در اثر گرانش به هم نزدیک شده و یک هسته را می‌سازند. با افزایش جرم و گرانش این هسته، در اثر گرانش شدید واکنش‌های هسته‌ای آغاز گردیده و ستاره متولد می‌شود.

اما تولد ستاره با تشکیل ابری از غبار و گاز غلیظ در اطراف ستاره همراه است که این توده نیز رفته رفته در اثر گرانش به صورت یک دیسک در می‌آید که به آن قرص پیش سیاره‌ای (protoplanetary disk) گفته می‌شود. اما گرانش دوباره به کار‌ می‌افتد و در بخش‌هایی از این دیسک نیز، ذرات غبار و گاز به یکدیگر می‌پیوندند و سیارات به این شکل متولد می‌شوند. علت اینکه ما و دیگر سیارات منظومه‌ی شمسی در یک جهت و در یک صفحه به دور‌ خورشید می‌چرخیم، همین است که ما همه از آن دیسک پیش سیاره‌ای متولد شده ایم.

ما می‌توانیم همانند تصویر بالا قرص پیش‌سیاره‌ای را در اطراف دیگر ستارگانی که تازه متولد شده اند نیز ببینیم. اولین بار امانوئل کانت در قرن هجدهم این نظریه را ارائه کرد و پیر لاپلاس نیز در همان زمان آن را به صورت مستقل به زبان ریاضی اثبات کرد که به عنوان فرضیه‌ی سحابی (nebular hypothesis) معروف است.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *