اَبا اِباد

تصویر برخورد دهنده‌ی ابررسانا (SSC) یا دزرتون

لزوم مطالعات محض

تاریخ علم به ما نشان می‌دهد که ما نمی‌توانیم همواره فقط و فقط به دنبال کاربرد علم باشیم. کاربرد بسیاری از تحقیقات علمی به خصوص پژوهش‌های بنیادین به هیچ عنوان از ابتدا مشخص نیست و بعدا و با کشف آن پدیده‌ها، مشخص می‌شود که چه کاربردهایی دارد. اهمیت و ارزش تحقیقات علمی در وهله‌ی اول، شناخت جهان است و بعد کاربردی کردن آن. جایزه‌ی ما در این مسیر نیز این است که جهان اطرافمان و پدیده‌های مختلف آن را بهتر و دقیق‌تر بشناسیم. در برخی موارد ما اگر از ابتدا بخواهیم به کاربرد آن قضیه گیر بدهیم و مرتبا بگوییم پس به چه دردی می‌خورد و کجا به کار می‌آید و می‌خواهیم اینها را چکار کنیم، به هیچوجه نمی‌توانیم به اکتشافات در آن حوزه برسیم.

خیلی از تحقیقاتی که اکنون صورت می‌گیرد نیز هیچ دورنمای کاربردی ندارد و سرمایه‌گذاری روی این تحقیقات اولا با هدف شناخت جهان و سپس با هدف بهره بردن از کاربردهای احتمالی آتی آن‌هاست. همچنین هیچکس هم قول نداده که همه‌ی این تحقیقات در نهایت منجر به کاربرد خواهد شد.

مگر وقتی فیزیکدانان روی مفاهیم پایه‌ای فیزیک هسته‌ای کار می‌کردند به برق هسته‌ای فکر می‌کردند؟

چنین چیزی اساسا در ذهن هیچکس نبود. چه کسی می‌دانست چنین انرژی عظیمی در هسته‌ی اتم نهفته است؟

اما اگر ما بخواهیم مانند سیستم سرمایه‌داری به موضوع نگاه کنیم، بایستی بودجه‌ی بسیاری از تحقیقات علمی را قطع کنیم. چون سرمایه‌داری می‌گوید پولی را که دادم چند برابر کن و به من پس بده، اگر نمی‌توانی پولم را زیاد کنی پس به چه درد من می‌خوری؟

به تصویر بالا نگاه کنید. این تصویر، مربوط به برخورد دهنده‌ی ابررسانا (SSC) یا دزرتون است. این پروژه قرار بود بزرگترین شتابدهنده‌ی ذرات حتی بزرگتر و پیشرفته‌تر از شتابدهنده‌ی سرن باشد، اما نشد. ساخت آن پیش از شتابدهنده‌ی سرن، می‌توانست اکتشافات بزرگی مانند کشف ذره‌ی هیگز را به جای سرن در اینجا رقم بزند. ساخت آن در سال ۱۹۸۳ آغاز شد، اما در سال ۱۹۹۳، کنگره‌ی آمریکا ادامه‌ی تامین بودجه‌ی این پروژه‌ی بزرگ‌ را لغو کرد.

استدلال اصلی سناتورهای آمریکایی این بود که این پروژه تا به اینجا ۲ میلیارد دلار هزینه داشته است و بعد از این هم احتمالا حدود ۱۰ میلیارد دلار دیگر بودجه‌ نیاز دارد. اصلا پیدا کردن ذرات بنیادین به چه درد ما می‌خورد که ما اینقدر برای آن هزینه کنیم؟

ما می‌توانیم همین پول را خرج تحقیقات کاربردی بکنیم. از طرف دیگر، جنگ سرد به پایان رسیده و ما رقابتی هم برای نمایش پیشرفتمان در مقابل شوروی نداریم. جلوی ضرر را هر کجا بگیریم منفعت است، پس بودجه‌ی آن را قطع می‌کنیم. بالاخره بیل کلینتون در ۳۰ اکتبر ۱۹۹۳ لایحه‌ای را تصویب کرد که بودجه‌ی ساخت این شتاب‌دهنده به موجب آن لغو شد. حتی خود کلینتون از این اتفاق به عنوان یک “ضایعه‌ی جدی” برای علم یاد کرد و واقعا نیز همینطور بود. به خصوص برای فیزیکدانان آمریکایی که براحتی می‌توانستند در این زمینه برتری خود را تثبیت کنند.

از طرف دیگر، ساخت شتابدهنده‌‌ای که جایگزین آن پروژه‌ی آمریکایی باشد، یعنی شتابدهنده‌ی هادرونی بزرگ (ال اچ سی) در اروپا تا سال ۲۰۰۸ به طول انجامید و به این صورت، بسیاری از اکتشافاتی که در آن رخ داد، به تعویق افتاد. پس این نگاه به شدت کاربردگرایانه، همواره نیز مفید نیست. ما گاهی اوقات باید ابتدا یک پدیده را به درستی بشناسیم و بعد از طریق این شناخت به کاربرد آن پی ببریم. چرا که بعضی کاربردهای علم در مخیله‌ی ما هم نمی‌گنجد و تنها بعد از یک کشف علمی، به آن پی می‌بریم.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *