در تصویر فوق چند فیل میبینید؟ تصویر مربوط به دههی ۱۹۵۰ میلادیست، یعنی تنها ۷۰ سال قبل گروه فیلها اینقدر بزرگ بوده است. همانطور که مشخص است، تصویر تنها گوشهای از این دسته از فیلها را نشان میدهد. امروز دیگر نخواهید توانست چنین دستهی بزرگی از آنها را در جایی از دنیا ببینید.
اما چه اتفاقی افتاده که اینقدر جمعیت فیل ها آب رفته است؟
این دیگر با تغییرات اقلیمی ارتباط مستقیمی ندارد، اینجا انسانها مستقیما وارد عمل شده اند. برای فیلهای آفریقا، تجارت عاج، عامل اصلی به خطر افتادن این گونه بوده است. برای فیلهای آسیایی اما تصرف زیستگاههای آنها بتوسط انسان، بیشتر از هر عامل دیگری، موجب کاهش جمعیت آنها شده است. در هر دو حالت، انسان مستقیما دست به کار شده و کمر به نابودی این گونه بسته است. ما در ایران فیلی نداریم و من صرفا به خاطر این تصویر که حالا از دیدنش محروم هستیم، فیل را محض مثال انتخاب کردم. اما گونههای بسیاری در سرزمین ما بوده است که به این سرنوشت دچار شده اند. اگر کمی فکر کنیم، براحتی درمییابیم که ما حالا مدتهاست دیگر نیازی به گوشت شکار نداریم. میتوانیم از داشتن چیزهایی مثل پوست و خز و استخوان و شاخ حیوانات وحشی هم صرف نظر کنیم. برای تفریح نیز راههای دیگری غیر از شکار حیوانات وجود دارد و اگر خیلی به تیراندازی علاقه داریم، باشگاه های تیراندازی هستند و در آنجا میتوانیم، دقتمان در هدف گیری را محک بزنیم. مجسمههای مصنوعی حیوانات نیز تا دلتان بخواهد در بازار وجود دارد و نیازی نیست برای زیبا شدن خانهمان، حیوانات را شکار و تاکسیدرمی کنیم.
پس چه دردی در ما وجود دارد که بین سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۰، در فاصلهی ده سال، میزان شکار غیرمجاز پستانداران در ایران، ۶۰ درصد افزایش یافته است؟
اما این یک طرف قضیه نیست. تمام شکارچیان که صرفا برای تفریح به شکار نمیپردازند. طرف دیگر قضیه کسانی هستند که از شکارچیان چیزهایی میخرند و باعث رونق گرفتن این بازار میشوند. همان کسی که در جاده میایستد و از وانتی که کنار جاده در حال فروش پوست حیوانات وحشیست، پوستی برای تزئین خانهاش میخرد، او نیز در این موضوع شریک است. آمارها نشان میدهد که در همان دهه، نگهداری و خرید و فروش حیات وحش زنده و غیرزنده در ایران، ۲۰۰ درصد افزایش داشته است. بله در ایران کسی عاج فیل نمیخرد و فیلی نیز وجود ندارد که جمعیتش در خطر باشد. اما هزاران گونهی دیگر وجود دارد که به سرنوشتی مشابه دچار شده اند. البته که در همهی دنیا شکار اصولی زیر نظر سازمانهای محیط زیستی صورت میگیرد که اهدافی مانند کنترل جمعیت بعضی گونههای مهاجم را دنبال میکند. اما این موضوع، نه به شکل کور، بلکه کاملا حساب شده و با در نظر گرفتن جمعیت و تاثیر هر گونه بر حیات وحش صورت میپذیرد.
پینوشت : در بسیاری از کشورها میبینید که ماهیگیران یک خط کش و یک دفترچهی راهنما همراه خود دارند تا اگر یک ماهی خیلی کوچک یا از گونهای خاص را صید کردند، فورا آن را به آب بازگردانند.
– اَبا اِباد