این روزها در کنار اخبار مربوط به انقلاب مردم ایران، خبرهایی از گسترش سریع برنامهی هستهای صلحآمیز (؟) ایران نیز به گوش میرسد. موضوعی که برای ما ایرانیان چیز جدیدی نیست و مدتهاست که با آن دست به گریبانیم و از بابت آن هزینه دادهایم. اما باید پرسید که این انرژی هستهای صلحآمیز (؟) تا چه میزان ارزشمند است؟
مطمئنا هر فناوری جدید مزایا و معایب گوناگونی دارد که ممکن است در ابتدا بسیاری از این مزایا و معایب دقیقا مشخص نباشد که تنها با گذشت زمان مشخص شود. اما فناوری هستهای یک فناوری خیلی جدید نیست. از ساخت نیروگاه هستهای اوبنینسک Obninsk Nuclear Powerplant که در صد و دو کیلومتری جنوب مسکو واقع شده و اولین نیروگاه هستهای جهان با هدف تولید برق در مقیاس بزرگ است، حدود هفتاد سال میگذرد. با توجه به سرعت رشد فناوری، احتمالا چنین مدت زمانی کافیست تا مزایا و معایب یک فناوری جدید تا حد قابل قبولی مشخص شود. در این ارزیابی میتوان پارامترهای گوناگون را مورد بررسی قرار داد و من علاقه دارم در طی چندین پست، به آنها بپردازم تا برای ما مشخص شود که
“?is it worth it” آیا ارزشش را دارد؟
پاسخ به این سوال همواره حائز اهمیت است. چرا که از نظر تکنولوژیکی میتوان کارهای زیادی انجام داد اما همواره باید پرسید آیا ارزشش را دارد؟ مثلا میتوان از خاک یک باغچه طلا استخراج کرد. اما چرا کسی دست به چنین کاری نمیزند؟ میزان طلا در خاک باغچه آنقدر کم است (حداکثر حدود چهار ppb یعنی چیزی حدود چهار هزارم گرم طلا در یک تن خاک) که هزینهی استخراج طلا از خاک باغچه از هزینهی خرید طلا بسیار بسیار بیشتر خواهد بود. پس اگر کسی شروع به استخراج طلا از باغچهی خانهاش بکند، در واقع نه ذکاوت و دوراندیشی بلکه بلاهت و حماقت خود را به دیگران نشان داده است. اهمیت پاسخ به این سوال برای ما ایرانیها دو صد چندان است، چرا که چندین دهه با انرژی هستهای صلحآمیز (؟) درگیر بودهایم و همگی ما هزینههای کلانی از بابتش پرداختهایم. سوال اینجاست که آیا برنامهای که تا به امروز بیش از یکصد میلیارد دلار هزینهی مستقیم و غیرمستقیم برای ما در بر داشته است ، آنقدر ارزش دارد یا صرفا یک تصمیم بلندپروازانه و احمقانه همچون استخراج طلا از خاک باغچه بوده است؟