اَبا اِباد

شعبده باز عددی

شعبده باز عددی

دیدن شعبده بازی و تردستی همواره برای من جالب بوده است. فردی که کلاهش را برمی‌دارد و از درون آن خرگوش و کبوتر در می‌آورد. آن یکی بالا و پایین بدنش را از هم جدا می‌کند. یکی‌ دیگر فردی را داخل صندوق می‌گذارد و او را غیب می‌کند یا شمشیر را درون جعبه فرو می‌کند و هیچ اتفاقی برای فرد درون جعبه نمی‌افتد. یک موقعی هم فردی به اسم دیوید کاپرفیلد خیلی معروف شده بود و سی‌دی‌هایش اینور و آنور پخش میشد. در یکی از آن‌ نمایش‌ها فردی را از بین تماشاچیان انتخاب کرد تا چیزی روی کاغذ بنویسد و بعد وارد یک در شود. آنوقت او را غیب کرد و فرستاد‌ سواحل هاوایی.

تا همین چند سال قبل که هنوز سطح آگاهی مردم به خاطر نبود اینترنت اینقدر بالا نبود، شعبده بازها با این کارها برای خودشان طرفدار جمع می‌کردند و پول می‌گرفتند و شفا می‌دادند و انرژی درمانی می‌کردند و عرفان می‌ساختند و خلاصه دکان‌ دستگاه و برو بیایی داشتند. البته من با شعبده بازها تا وقتی که بیایند نمایش اجرا کنند و سرگرمی ایجاد کنند مشکلی ندارم و اتفاقا لذت هم می‌برم و برایم جذاب است. بالاخره این هم یک مهارتی می‌خواهد. اما با یک دسته‌ی دیگر از شعبده بازها خیلی زاویه دارم و آن شعبده بازهایی هستند که با اعداد شعبده بازی می‌کنند. البته آن‌ها شغل رسمی‌شان شعبده بازی نیست، اما در کارشان زیاد‌ دست به این شعبده بازی‌ها می‌زنند و خب خیلی از افراد هم براحتی گولشان را می‌خورند.

محض مثال شما قصد دارید یک نمایندگی فروش خودرو را بخرید. صاحب نمایندگی به شما می‌گوید که ما کارمان هر‌ روز در حال پیشرفت است و روز به روز بهتر می‌شود، اگر نمی‌خواستم‌ مهاجرت کنم اصلا نمی‌فروختم. مثلا همین الان، فروش ما نسبت به سال قبل ۳۰۰ درصد افزایش پیدا کرده است. شما می‌گویید عجب رشد خفنی. اما این فروشنده در واقع دارد شعبده بازی می‌کند. اگر بروید‌ دقیق ‌نگاه کنید می‌بینید، این پارسال کلا ۵ تا ماشین فروخته و امسال ۲۰ تا فروخته. خب این هم رشد ۳۰۰ درصدی را نشان می‌دهد. اما نسبت به مقدار اولیه‌ی ۵ تا.

یا مثلا برای مصاحبه به یک شرکت کوچک می‌روید که کلا با مدیرعامل می‌شوند ده نفر. شما‌ می‌پرسید که خب حقوق‌ چقدر ببندیم‌؟ مدیرعامل هم می‌گوید که از بابت حقوق و مزایا نگران نباش، یک جوری می‌بندیم که ضرر نکنید. ما اینجا‌ به کارکنانمان خوب حقوق می‌دهیم. شما اصرار می‌کنید که خب حداقل بگویید در چه بازه‌ای‌ست که من بتوانم یک دو دو تا چارتایی بکنم. مدیرعامل که از قضا او هم شعبده باز است، می‌گوید ببین میانگین دریافتی کارکنان اینجا ۵۰ میلیون در ماه است، نگران حقوق نباش ضرر نمی‌کنی. حالا این شعبده باز چه کار کرده، خودش را هم جزو کارکنان حساب کرده است. خودش به خودش ماهیانه ۲۷۵ میلیون حقوق می‌داده و به ۹ نفر پرسنلش هم سرجمع ۲۲۵ میلیون. باز هم میانگین ۵۰ میلیون است اما اگر خودش را از میانگین حذف کنی، مقدار میانگین دقیقا نصف می‌شود.

اگر فکر کنید مثال‌های زیاد دیگری نیز از این شعبده بازی‌ها پیدا می‌کنید. مثلا سیاستمداران به خصوص آن پوپولیست‌هایشان خیلی از این شعبده بازی‌ها می‌کنند. مثلا یکی می‌گوید میزان اشتغال در دوره‌ی من اینقدر درصد افزایش پیدا کرده است، حالا اگر دقیق شوید می‌بینید‌ که مثلا اگر تعریف اشتغال ۴۰ ساعت کار در هفته بوده، این شخص تعریف را عوض کرده و کرده ۲۰ ساعت کار در هفته که خب مشخص است اینطوری آمار اشتغال زیاد می‌شود.

در دنیای امروز واقعا ضروری‌ست که هرکسی تا حدی از اعداد و آمار سر در بیاورد تا کسی نتواند کلاه سرش بگذارد.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *