مدتی قبل که نوشتاری راجع به اهمیت وجود فلسفه در کنار علم منتشر کردم، یکی از سوالاتی که برای مخاطبان ایجاد شده بود، این بود که اگر مفاهیمی مانند عدالت و آزادی، وجود خارجی ندارند و ذهن ما آنها را ساخته است، پس اساسا پرداختن به یک چنین مفاهیمی که ساختهی ذهن ماست، چه ضرورتی دارد؟
در پاسخ به این سوال، ابتدا بایستی با دو مفهوم فلسفی آشنا شویم. یکی از دوگانگیها یا dichotomyهای مهم فلسفه، دوگانگی واقعیت عینی (objective reality) و واقعیت ذهنی (subjective reality) است که به آن ابژه و سوژه نیز گفته میشود. به زبان خیلی ساده، واقعیت عینی، واقعیتی است که خارج از ذهن شماست و واقعیت ذهنی، واقعیتی است که درون ذهن شماست. یا بهتر است بگوییم، واقعیت عینی مربوط به جهان بیرون از ماست و واقعیت ذهنی مربوط به جهان درون ماست.
هم اکنون بیرون از ذهن شما، یک صندلی وسط اتاق قرار دارد. صندلی یک واقعیت عینی است. احساس شما هرچه باشد، شما به آن فکر کنید یا نکنید و یا هر نظری راجع به آن صندلی داشته باشید، آن صندلی آنجا قرار دارد. پس وجود آن صندلی از ذهن من و شما کاملا مستقل است. آن صندلی از جنس واقعیت عینی بوده و کاملا objective است. راه فهم واقعیت عینی نیز همان حواس پنجگانه است که ما بدان آشنا هستیم. حالا دوباره به همان صندلی نگاه کنید.
مثلا با خودتان میگویید این صندلی بسیار زیباست.
آیا این “زیبا بودگی” واقعیت دارد؟
بله واقعیت دارد، اما در ذهن شما واقعیت دارد نه در جهان خارج. آن صندلی فقط تا زمانی زیباست که ذهن شما بگوید آن صندلی زیباست. وقتی ذهن شما نباشد، زیبایی نیز در کار نیست. پس “زیبا بودگی” در ذهن شما و متکی بر ذهن شماست و از جنس واقعیت ذهنی و کاملا subjective است. همانطور که از این تعاریف پیداست، واقعیت ذهنی با اینکه درون ذهن ماست، باز هم از جنس واقعیت است و باطل نیست. جهان ذهنی، جهان عواطف و احساسات است.
واقعیت ذهنی، از افکار، عقاید، قضاوتها و احساسات خود فرد ساخته شده است و کاملا متکی بر فرد است. اگر در مقابل شما یک صندلی وجود داشته باشد، چه ذهن شما بپذیرد و چه نپذیرد، آن صندلی واقعیت عینی دارد. اما اینکه آیا آن صندلی زیباست یا زشت است، این کاملا بستگی به شما دارد. چیزی که برای شما یک واقعیت ذهنیست، ممکن است برای دیگری واقعیت ذهنی نباشد. ممکن است برای شما آن صندلی زیبا باشد و برای دیگری زشت باشد.
اما زیبا بودن یا زشت بودن باطل است و وجود ندارد؟
البته که وجود دارد، اما از جنس واقعیت ذهنیست نه واقعیت عینی. عدالت و آزادی نیز، از جنس واقعیت ذهنی هستند، اما همچنان واقعیت دارند.
– اَبا اِباد