اَبا اِباد

تصویر کهکشان راه شیری‌

شعاع ارتباطی ما

بهمن محصص، مهم‌ترین و تاثیرگذارترین هنرمند تجسمی ایران معاصر، مشهور به پیکاسوی ایران، جایی در مستند زیبای “فی‌فی از خوشحالی زوزه‌ می‌کشد”، جمله‌ای می‌گوید که مدت‌ها بعد از تماشای این مستند، هنوز هم داخل گوش و ذهن من مانده است. او می‌گوید «من تقصیری ندارم. من هم از یحیی‌هایی هستم که در بیابان فریاد کشید و هیچ تاثیری ندارد و نخواهد داشت.» بله او تلاش زیادی کرد که پنجره‌ای تازه بر روی هنر ایران و تفکر و فرهنگ ایرانیان بگشاید، اما به قول خودش، کسی او را نشنید و عمق آثار او را درنیافت. حتی وقتی در سال ۸۹ فوت کرد، تقریبا هیچکس نفهمید که ایران چه هنرمند بزرگی را از دست داده است. اما می‌بینید که وقتی نقاش گل و بلبل، محمود فرشچیان فوت می‌کند، چقدر توی سر و‌ کله‌شان می‌زنند‌ که جهان استااااد بزرگی را از دست داده است.

به هر حال، مدتی لازم است تا عموم انسان‌ها بتوانند، فرق دوغ و دوشاب را بفهمند. و مدتی لازم است که عده‌ای فریادهای بهمن محصص در آثارش را بشنوند و معنایی که او در آثارش در پی نمایش آن‌ها بوده است را دریابند. بگذریم. اما برگردیم به همان جمله و این حرف که کسی فریادهای ما را نمی‌شوند. راستش تمامی ما انسان‌ها نیز در چنین وضعیتی قرار داریم. ما در این گوشه‌ی کیهان، تنها افتاده‌ایم و فریادمان به گوش هیچکسی نمی‌رسد. ما در این کره‌ی زمین موجود هوشمندی غیر از خودمان نمی‌بینیم تا با او هم صحبت شویم.

در خارج از کره‌ی زمین اما امید داریم که کسی صدایمان را بشنود و روزی موجودات هوشمند فرازمینی ما را پیدا کنند یا ما آن‌ها را پیدا کنیم. اما ما برای ارتباط با آن موجودات فرازمینی نیاز داریم پیام‌هایی به سوی آن‌ها روانه کنیم. ولی برای این تبادل پیام، با یک سد و مانع بزرگ روبرو هستیم و آن مانع بزرگ، فاصله‌ی بسیار زیاد بین اجرام درون کیهان است. ما حتی اگر با سرعت نزدیک به سرعت نور هم حرکت کنیم، در بهترین‌ حالت بعد از چهار سال به نزدیک‌ترین ستاره به خودمان می‌رسیم. حال اینکه وسایل ما و‌ سریع‌ترین فضاپیماهای ما نیز فاصله‌ی بسیار زیادی با سرعت نور دارند. پس فعلا نمی‌توانیم امیدی داشته باشیم که خودمان برای عرض ادب و دستبوسی، به صورت حضوری به محضر مبارک موجودات فرازمینی برسیم و بتوانیم با آن‌ها گپ و گفتی داشته باشیم.

اما یک راه دیگر داریم و آن اینکه پیام‌های خودمان را با استفاده از امواج الکترومغناطیسی مثل امواج رادیویی برای آن‌ها مخابره کنیم. امواج الکترومغناطیسی با همان سرعت نور حرکت می‌کنند و به این شکل می‌توانیم‌ امیدوار‌ باشیم که آن‌ها پیام‌های ما را دریافت کنند. اما راستش را بخواهید، فواصل کیهانی آنقدر طولانی‌ست که این روش نیز چندان امیدبخش نیست. ما اولین امواج رادیویی را حدود ۱۴۰ سال قبل ایجاد کرده‌ایم و این امواج در کیهان پخش شده اند. ۱۴۰ سال قبل می‌شود زمان سلطنت ناصرالدین شاه قاجار. حالا به تصویر بالا نگاه کنید. این تصویر کهکشان راه شیری‌ست و آن قسمتی که بزرگنمایی شده، بازویی از کهکشان است که زمین ما در آن قرار دارد. حالا اگر روی آن تصویر زوم شده دقت کنید، یک نقطه‌ی آبی می‌بینید. این نقطه‌ی آبی، مسافتی‌ست که امواج رادیویی ما طی این ۱۴۰ سال طی کرده است. یعنی این امواج از زمان ناصرالدین شاه قاجار تاکنون با سرعت نور در حال حرکت بوده و هنوز یک فاصله‌ی کوچک از کهکشان خودمان را هم طی نکرده است. حالا می‌توان درک بهتری از فواصل کیهانی داشت. پس ما همگی واقعا مثل آن یحیی‌هایی‌ هستیم که در بیابان فریاد می‌کشد و کسی صدایش را نمی‌شنود.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *