اَبا اِباد

سنگ‌نگاره، یک نوع تقویم مردم آناسازی

سنگ‌نگاره‌ های تقویمی

چند روز است در هامبورگ هوا گرم شده. هفته‌ی قبل اما برای چند روز هوا حسابی سرد شده بود. بطوریکه اکثر افراد صبح‌ها موقع خروج از خانه، لباس گرم می‌پوشیدند. هوا حسابی گرفته بود و مدام باران می‌بارید. اما همه می‌دانستند که هنوز پاییز از راه نرسیده است و هوا دوباره گرم و تابستانی خواهد شد. هرکسی دسترسی به تقویم دارم و می‌داند که ماه آگوست درست وسط تابستان است و تا پاییز بیشتر از یک ماه زمان باقی مانده است. ما‌ دقیقا می‌دانیم که امروز در چه روزی از سال هستیم. امروز بیست و یکم مرداد یا دوازدهم آگوست است. پس هوا همچنان تا چندین هفته‌ی بعد هم گرم باقی می‌ماند. من الان تاریخ امروز را خیلی سریع از گوشی خودم دیدم. یک کشاورز نیز وقتی می‌خواهد چیزی بکارد، دقیقا نگاه می‌کند که الان وقت کاشتن است یا نه. مردمان یک ایل هم می‌دانند که الان وقت کوچ است یا نه. اگر چند روزی هوا در منطقه‌ای سرد شود، ایل کوچش را آغاز نمی‌کند. چون مردمان ایل می‌دانند که تا یک ماه آینده همین هوای گرم غالب است. اما چند هزار سال قبل چطور؟

وقتی که مردم یک منطقه تقویمی در اختیار نداشتند، چطور از پایان یک فصل و شروع فصلی دیگر با خبر می‌شدند؟

وقتی کسی روز سال را ثبت نمی‌کرده، کوچ نشینان چطور می‌فهمیدند که امروز وقت کوچ است و کشاورزان چطور می‌فهمیدند که هنوز وقت کاشتن دانه‌ها نرسیده است؟

اگر در زمستان چند روز به طور اتفاقی هوا گرم‌تر می‌شد، آن‌ها چطور می‌دانستند که این بهار نیست و هنوز زمستان است. بالاخره همه به نوعی به یک تقویم نیاز داشته اند که بدانند الان روزها طولانی‌تر خواهد شد یا کوتاه‌تر. یکی از جالب‌ترین این روش‌ها مربوط به تمدن آناسازی (مردمان باستانی پوئبلو یا همان سرخپوستان آمریکایی) در قاره‌ی آمریکاست.

در سال ۱۹۷۷، زمانی که هنرمند آمریکایی با نام آنا سوفائر، در حال بازدید از دره‌ی چاکو در ایالت نیو مکزیکو در جنوب غرب آمریکا بود، سنگ‌نگاره‌ی تصویر بالا را روی دیواره‌ی سنگی بزرگی‌ مشاهده کرد. کار او ثبت همین سنگ‌نگاره‌ها بود. او ابتدا تصور کرد که این سنگ‌نگاره‌ی مارپیچی، مثل هر سنگنگاره‌ی دیگری‌ست که تاکنون آن‌ها را دیده است. با توجه به دید هنری که داشت، فکر می‌کرد که این یک اثر هنری‌ست که توسط ساکنان گذشته‌ی دره‌ی چاکو کشیده شده است. اما ناگهان متوجه سه تخته سنگ بزرگ شد که با حالتی خاص، به این دیواره‌ی سنگی تکیه داده شده بود و پرتوی نور خورشید به شکلی خاص از لابلای این سه تخته سنگ، بر روی سنگ‌نگاره‌ی مارپیچی افتاده بود.

تصویر نحوه‌ی عملکرد این سنگ‌نگاره در مقاطع مختلف سال
تصویر نحوه‌ی عملکرد این سنگ‌نگاره در مقاطع مختلف سال

در بازدید دومش، متوجه شد که پرتوی نور به شکلی روی سنگ‌نگاره افتاده که مانند همین تصویر بالا، مارپیچ را از وسط به دو نیم تقسیم کرده است. آن روز دقیقا ساعت ۱۱:۱۵ صبحی بود که انقلاب تابستانی در آن روز رخ می‌داد. انقلاب تابستانی روز اول تیرماه یعنی دقیقا آغاز فصل تابستان است. بله این سنگ‌نگاره، یک نوع تقویم بود که به مردم آناسازی، شروع تابستان را نوید می‌داد. بعدا مشخص شد که در روز اول زمستان یا همان انقلاب زمستانی، دو پرتوی نور موازی روی دو طرف مارپیچ می‌افتد. در دو اعتدال پاییزی و بهاری نیز، پرتوی نور خورشید، همچون یک خنجر، روی قسمت خاصی در میانه‌ی این مارپیچ قرار می‌گرفت. این نشان می‌داد که مردم آناسازی هزاران سال قبل متوجه نظم موجود در حرکت خورشید و تاثیر آن در تغییر فصل‌ها شده بودند و با این وسیله‌ی بسیار ساده، دقیقا متوجه تغییر فصل‌ها می‌شدند. شاید هم روزگاری، در‌ پای این صخره‌ها، در کنار مردم قبیله، آغاز فصل‌ها را جشن می‌گرفتند.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *