این تقریبا یک تصویر ناکامل و اشتباه است که از فیلسوفان و متفکرین، به عنوان افرادی که در تنهایی مشغول تفکر و تعمق هستند، بر ذهن عموم مردم نقش بسته است. بحث با دیگران و به خصوص با کسانی که نظرات مخالفی با نظرات ما دارند، از این جهت حائز اهمیت است که ما را وادار به تفکر میکند. این نظرات چالش برانگیز، میتوانند ما را از انواع دگم اندیشی و جزم اندیشی برهانند. حتی اگر نظرات مخالفان، کاملا یا تا حد زیادی اشتباه به نظر برسد، باز هم ارزش شنیدن دارد.
خود فلسفه نیز از دیالکتیک (dialectic) بین متفکران یونان باستان زاده شده است.
اولین بار فیلسوف بزرگ یونان باستان، ارسطو از روش دیالکتیکی بهره برد. در این روش، ارسطو بحث را با فرض درست بودن نظرات طرف مقابل آغاز میکرد و در نهایت با سوال و جواب، بحث را تا بدانجا پیش میبرد که طرف مقابل به نادرست بودن نظراتش پی ببرد. از همین بابت، روش سقراطی، نام دیگریست که بر روش دیالکتیکی نهاده اند.
البته نبایست دیالکتیک را با مناظره (debate) اشتباه گرفت. در مناظره، دو ایدهی کاملا متضاد مقابل یکدیگر قرار میگیرند و در نهایت، مناظره یک نفر برنده و یک نفر بازنده دارد و یک بازی با حاصل جمع صفر است. اما اگر کسی در مناظره پیروز شد، به معنی این نیست که حرف و ادعایش نیز صحیح است، بلکه صرفا توانسته به کمک لفاظی و تکنیکهای خاص مناظره، حرفش را بهتر به کرسی بنشاند.
البته مناظره آنقدر بیفایده هم نیست، مثلا اینکه باعث میشود انسان به یک موضوع از جنبههای دیگر نیز نگاه کند و همچنین فن بیان و سخنوری در او، پرورش یابد، اما مناظره لزوما منتهی به دریافتی از حقیقت نمیگردد. به همین خاطر در دنیای سیاست، افراد به مناظره میپردازند، چرا که هدفشان پیروزیست نه یافتن حقیقت. اما انسان متفکر هدفش از بحث، خود بحث نیست، بلکه او در جستجوی حقیقت و راستی است.
اما دیالکتیک که پیشتر از آن گفته شد، یک گفتگو و دیالوگ معمولی نیز نیست. هرچند دیالوگ (dialouge) یک پله از مناظره بالاتر است، اما با دیالکتیک یک تفاوت جزئی دارد.
در دیالوگ افراد نظرات خود را با یکدیگر به اشتراک میگذارند، هیچکس نمیخواهد دیگری را قانع کند و هیچکس هم قرار نیست فورا نظرش را تغییر دهد. در دیالوگ نظرات مختلف میتوانند کنار یکدیگر قرار گرفته و با هم ترکیب شوند. دیالکتیک نیز در واقع یک نوع گفتگوست. با این تفاوت که در این نوع گفتگو، افراد اساسا با یکدیگر همکاری میکنند تا حقیقت را پیدا کنند.
در دیالکتیک، اینکه ما کدام نتیجهگیری را دوست داریم یا با کدامیک از نتایج، راحتتر هستیم، هیچ اهمیتی ندارد. اینجا هر شخص، سعی میکند نظرات طرف مقابل را به دقت درک کند و بعد، با یک بحث، به برطرف کردن نقاط ضعف آن نظرات بپردازد. این دقیقا کاریست که ارسطو میکرد و سنتیست که همچنان بعد از قرنها، در بین فیلسوفان رواج دارد.
– اَبا اِباد