وقتی که یک کودک خردسال بودم، فکری همواره باعث دلگرمی و خوشحالی من میشد و آن این بود که شنیده بودم همهی انسانها فرزندان آدم و حوا هستند و در نتیجه همهی انسانها با یکدیگر به نوعی ارتباط فامیلی دارند. خب چنین افکاری در جوامع مذهبی مانند جامعهی بیست سی سال قبل ایران خیلی تبلیغ و ترویج میشد. البته الان که فکر میکنم خیلی جالب است که ادیان مختلف به خصوص ادیان سامی با همهی جنبههای منفی و صفحات خونینی که در تاریخ خود دارند، این جنبهی مثبت را داشتهاند که به پیروانشان گفتهاند که شما همگی از یک پدر و مادر هستید و همگی در انسان بودن برابرید.
حتی با وجود این آموزهها نیز شما میبینید که نژادپرستی تا چه حد در تاریخ جوامع مختلف مشاهده میشود. معلوم نیست اگر آدمها فکر میکردند که از یک جد مشترک نیامدهاند و اجدادشان با همدیگر تفاوت دارد، چه حمامهای خونی در تاریخ به پا میشد. نمیدانم شاید هم این موضوع اصلا تاثیری نداشته است. در هر صورت وقتی بزرگتر شدم و با نظریات علمی به خصوص تکامل طبیعی داروین که یکی از تاثیرگذارترین و مهمترین نظریات علمی جهان است بیشتر آشنا شدم، فهمیدم که نه تنها ما انسانها با همدیگر فامیل هستیم بلکه با همهی موجودات زندهی دیگر روی زمین نیز یک نسبت فامیلی داریم. ما حتی با میکروبها و باکتریها هم یک جد مشترک داریم، چه رسد به درختان و بعد خزندگان و پرندگان و پستانداران.
حالا که ما موجودات زندهی روی زمین همگی با هم فامیل هستیم، حالا یا فامیل نزدیک یا فامیل خیلی دور، فکر بدی نیست که یک شجره نامه داشته باشیم. ما معمولا شجرهنامههای خانوادگی را برای اعضای یک خانواده میبینیم. خب اگر ما موجودات زندهی روی زمین نیز اعضای یک خانوادهی بزرگ هستیم، میتوانیم یک شجره نامه بسازیم تا بفهمیم که مثلا یک درخت چطور از فامیلهای دور ماست.
دانشمندان به چنین شجره نامهای، درخت تبارزایی یا phylogenetic tree میگویند.
یکی از اولین و زیباترین درختهای تبارزایی را نیز چارلز داروین براساس نظریهی تکامل طبیعی خودش تهیه کرد که البته بعدا و به کمک علم ژنتیک اصلاح و دقیقتر شد. به تصویر زیر نگاه کنید. این تصویر، یک شجرهنامه از خانوادهی بزرگ موجودات زنده روی زمین است. هر نقطهای از این تصویر که یک شاخه به دو شاخه تقسیم میشود، آنجا یک جد مشترک وجود دارد. هرچقدر به ریشهی این درخت نزدیک شویم، بیشتر به آن جد مشترک همهی موجودات زنده یا اولین تک سلولی دارای حیات نزدیک میشویم. گونههایی که امروز روی زمین هستند، روی نوک شاخه های این درخت قرار دارند.
ما نیز روی یکی از شاخههای بخش پستانداران قرار داریم. درست مثل شجرهنامههای خانوادگی، اینجا هم ما میتوانیم ببینیم که چه کسی فامیل نزدیک و چه کسی فامیل دور است. مثلا شامپانزه فامیل نزدیکتری از یک پرنده به ماست. همینطور هم یک پرنده به ما از یک درخت فامیل نزدیکتریست. حتی یک باکتری هم با ما جد مشترکی دارد و یک جوری میتوانیم بگوییم که باکتریهای امروزی پسرعموهای ما هستند. اما خب ما میدانیم که همگی فامیلهای ما هستند، حتی اگر خودشان ندانند.
حالا وقتی به این موضوع فکر میکنم که همهی موجودات زندهی روی زمین فامیلهای ما هستند، همچون کودکیام، دوباره حس خیلی خوبی به من دست میدهد. طوریکه دوست دارم ساعتها این شجرهنامهها را زیر و رو کنم و از دیدن این روابط فامیلی، لذت ببرم.
پینوشت: البته این تنها بخش کوچکی از درخت تبارزاییست.
– اَبا اِباد