از دهههای ۱۹۲۰ و ۱۹۳۰ میلادی، به عنوان دهههای طلایی فیزیک یاد میشود. میزان اکتشافات در فیزیک در این دو دهه، به حدی بود که فهم و درک ما از جهان را به کلی دگرگون کرد.
در سال ۱۹۲۵، ورنر هایزنبرگ، مکانیک ماتریسی را معرفی کرد که به کمک آن، محاسبات مکانیک کوانتومی میسر شد. یک سال بعد، اروین شرودینگر، مکانیک موج را معرفی کرد که آن نیز، روش مشابهی برای توضیح و تفسیر پدیده های کوانتومی بود.
در سال ۱۹۲۷، ورنر هایزنبرگ، اصل عدم قطعیت را فرمول بندی کرد. اصلی که به ما میگفت، افزایش دقت در پیدا کردن مکان یک ذره، با کاهش دقت در پیدا کردن مومنتوم ذره همراه است. این اصل، نگاه قطعیت گرا در فیزیک کلاسیک را به چالش کشید و به ما نشان داد که ما تنها تا میزانی محدود میتوانیم یک سیستم را بشناسیم. در همین زمان نیلز بور، بر روی تفسیری فلسفی از فیزیک کوانتومی تحت عنوان تفسیر کپنهاگ، فعالیت میکرد. تفسیری که طبق آن، ذرات تا پیش از اندازه گیری، هیچ خاصیت مشخصی ندارند.
در سال ۱۹۲۸، پل دیراک با ترکیب نسبیت خاص و مکانیک کوانتومی، معادلهی دیراک را ارائه داد و طبق آن، وجود پادماده را پیشبینی نمود. پیشبینی که ۴ سال بعد به صورت تجربی تایید شد.
در سال ۱۹۱۵ آلبرت اینشتین، نظریهی نسبیت عام خود را ارائه کرد. این نظریه تعریف جدیدی از گرانش به ما داد و نتایجش در آن دو دهه، شرح و بسط یافت.
سال ۱۹۲۹ بود که ادوین هابل توانست نشان دهد که جهان در حال انبساط است، موضوعی که درستی مدل دینامیکی جهان اینشتین را نشان میداد.
در سال ۱۹۳۲، جیمز چادویک نوترون را کشف کرد و به این شکل، دانش ما نسبت به ساختار اتم کامل گردید و البته فیزیک هستهای به عنوان شاخهای جدید، متولد شد.
در ۱۹۲۶، انریکو فرمی و پل دیراک، موفق شدند مفهومی به نام آمار کوانتومی را توسعه دهند که به عنوان آمار فرمی-دیراک شناخته میشود. این آمار برای فهم فرمیونها و ساختار و خواص ماده، بسیار اهمیت داشت. در این دو دهه، پایه و اساس الکترودینامیک کوانتومی توسط دیراک، هایزنبرگ و پائولی گذارده شد. الکترودینامیک کوانتومی، برهمکنش ماده و نور را توضیح میدهد. شما تنها در این حوزه میتوانید توضیح دهید که چرا وقتی چیزی را آتش میزنید، نور تولید میشود.
در سال ۱۹۱۲، ویکتور هس، پرتوهای کیهانی را کشف کرد و تحقیقات روی این پرتوها و ذرات پرانرژی سازندهی آنها، در آن دو دهه منجر به کشف ذرات و پدیدههای جدیدی از جمله پوزیترون و میونها، گردید. فیزیک تنها در این دو دهه، به اندازهی تمامی دهههای قبل و بعدش دستخوش تغییر و تحول شد. تقریبا تمام بنیانهای فکری و نظری فیزیکی که ما امروزه روی آن تحقیق و بحث میکنیم، به نوعی ریشه در اکتشافات و نوآوریهای فیزیکدانان این دو دههی تکرار ناشدنی دارد.
ما بر شانهی غولهای این دو دهه تکیه زده ایم.
– اَبا اِباد