تصور کنید انتهای یک طناب را به دست گرفته اید و با حرکت سریع دست خود، یک موج در طناب ایجاد میکنید. شما میتوانید دست خود را بالا و پایین کنید و موجی عمودی ایجاد کنید. همچنین میتوانید دست خود را به چپ و راست حرکت دهید و موجی افقی درست کنید.
حال تصور کنید این طناب از یک شیار عمودی عبور کرده باشد. در این حالت تنها موجهای عمودی میتوانند از درون این شیار عمودی عبور کنند و موجهای افقی در پشت شیار باقی میمانند. اگر شیار افقی باشد، موجهای عمودی در پشت شیار باقی مانده و موجهای افقی از درون شیار عبور میکنند. براساس نظریهی الکترومغناطیس ماکسول ما میدانیم که نور دارای یک خاصیت موجیست. نور ساطع شده از یک منبع نور همچون خورشید یا یک لامپ، از امواجی با راستاهای مختلف تشکیل شده است. اگر همچون مثال طناب، در مقابل این نور، یک صفحه با یک شکاف بسیار باریک قرار دهیم، تنها امواج همراستا با شکاف از آن عبور میکنند. نور به دست آمده در این حالت یک نور پلاریزه است و به این عمل پلاریزاسیون گفته میشود.
از آنجایی که نور خورشید از امواج با راستاهای نوسان گوناگون تشکیل شده است یک نور غیرپلاریزه است.
زمانی که در کنار دریاچهای ایستادهاید، نور خورشید پس از برخورد با سطح دریاچه، به سمت شما منعکس میشود و در حین این انعکاس، پلاریزاسیون اتفاق میفتد. در این حالت بیشتر امواجی که موازی با سطح آب هستند، منعکس شده و به سمت ما میآیند. از طرف دیگر، بیشتر امواجی که عمود بر سطح آب هستند، وارد آب میشوند. به همین خاطر، ماهیگیران حرفهای از عینکهای پلاریزه استفاده میکنند تا با حذف درصدی از نور پلاریزه، بتوانند تصویر واضحتری از درون آب داشته باشند. جالب اینجاست که در طبیعت بسیاری از موجودات زنده همچون ماهیها، حشرات، پرندگان، خرچنگها و بسیاری موارد دیگر، از طریق تکامل طبیعی به چشمهای پلاریزه مجهز شده اند تا بر مشکل نور پلاریزه غلبه کنند.
این توضیح به من در درک مفهوم نور پلاریزه و غیر پلاریزه بسیار کمک کرد. خیلی عالی بود. تشکر
متشکرم