فعالیتهای پژوهشی علمی-فلسفی به من یک چیز بزرگ آموخته و آن اینکه به هر نظر و ایدهای به دیدهی شک و تردید نگاه کنم. چرا که پیش از اینکه انسان به یک باور و یا دیدگاه برسد، این کار سادهایست که وارد آن نشود. اما اگر وارد شد، خارج شدن از آن کار بسیار دشواریست. همین که شما به یک باور و اندیشهی خاص برسید، خروج از آن برایتان دشوارتر خواهد بود. این مساله باعث شده که من به خصوص نسبت به اندیشهها و باورهای جدید، همواره محتاط باشم و به تمام جوانب آن بیندیشم.البته که وقتی ایدهای را پذیرفتم نیز آمادگی این را برای خودم محفوظ میدارم که هرگاه دریافتم آن ایده دارای نقائصیست، آن را رها کنم و با آغوش باز به سراغ ایدهی جدید بروم. این دقیقا روشی بوده که بشر طی چند قرن اخیر با اتکای به آن، توانسته پیشرفت چشمگیری داشته باشد. اینکه همواره در ابتدا به ایدهها به دیدهی تردید بنگریم و اگر اشکالی در آن نیافتیم و آن را پذیرفتیم، باز هم دیدهی شکاک خود را حفظ کنیم و چهارچشمی مراقب باشیم که اشکالات نظری که پذیرفتهایم را کشف کنیم. اما من ضرورت این نکته را در حوزهی سیاست دوچندان میبینم.
تاریخ پر از نمونههاییست که وقتی مردم به یک سیاستمدار بیش از حد اطمینان کردهاند، آن سیاستمدار دست آخر حسابی گند زده است. از نظر فیلسوفان حوزهی فلسفهی سیاسی از جمله توماس هابز، مردم در ابتدا در یک وضعیت هرج و مرج طبیعی زندگی میکنند که این وضعیت همواره با ترس و وحشت همراه است. آنها برای فرار از این وضعیت، توافق میکنند که از حق خودشان برای دریافت مستقیم حقشان بگذرند و این کار و وظیفه را به یک مرجع حاکم (حکومت یا دولت) بسپارند که توماس هابز به این مرجع حاکم، لویاتان میگوید. این بدین معناست که شما برای احقاق حقوقتان و تضمین آزادی خودتان، مستقیما با کسی درگیر نمیشوید. بلکه این وظیفه را به لویاتان سپرده اید.
در مقابل بخشی از آزادی شما از شما سلب شده است. همینکه پذیرفتهاید تحت قوانین یک حکومت زندگی کنید، پذیرفتن یک سری محدودیتهاست. ما باید در مناشبات خود نسبت به سیاستمداران همواره این دیدگاه را در نظر داشته باشیم. ما حقی را به سیاستمداران دادهایم و آنها در قبال این حقی که از آن کذشتهایم و به آنها محول کردهایم، در مقابل ما مسئولند. دیدگاه ما در این حالت نسبت به تمام سیاستمداران باید یک حالت کارفرمایی باشد و ما باید آنها را در حد پیمانکار ببینیم و این معنایی ندارد که یک سیاستمدار ولو بهترین سیاستمدار دنیا را، خیلی بالا ببریم و به او و کارها و نظراتش، اعتمادی صددرصدی داشته باشیم. به همین خاطر نیز در جوامع مترقی به لحاظ فرهنگی، هیچکس سیاستمداران را حتی در بالاترین رتبه، چیزی بیشتر از کارمند ارشد دولت و حکومت نمیبیند.
در ویدئوی زیر میتوانید این را به راحتی مشاهده کنید.
وقتی که تیم ملی فوتبال فرانسه در فینال جام جهانی سال ۲۰۲۲، بازی را به آرژانتین واگذار کرد، رئیس جمهور فرانسه امانوئل مکرون وارد زمین بازی شد تا بازیکنان را دلداری بدهد. وقتی او به کیلیان امباپه نزدیک شد تا او را آرام کند، امباپه هیچ توجهی به او نکرد. او میداند که همانطور که فوتبالیست بودن یک شغل است، سیاستمدار بودن هم یک شغل است و توفیری نسبت به شغل او ندارد. بله کسی که چنین دیدگاهی دارد، میتواند با دیدهی تردید به کارهای یک رئیس دولت نگاه کند. اما کسی که یک سیاستمدار را در پندار و گفتار و کردارش بیش از حد بالا میبرد، بعید است بتواند اشکالی از او بگیرد و او را نقد کند.
– ابا اباد