اَبا اِباد

Psychological Marketing

مارکتینگ روانشناختی

در فیلم هالیوودی تمرکز (focus) محصول سال ۲۰۱۵، ویل اسمیت و گروه تبهکاران، با استفاده از یک‌ برنامه‌ریزی بلندمدت، موفق شدند ذهن یک قمارباز حرفه‌ای را به گونه‌ای مهندسی کنند که این قمارباز، طی یک شرط‌بندی در حین یک بازی فوتبال آمریکایی، بازیکن شماره‌ی ۵۵ را انتخاب کند و قماری چند‌ میلیون دلاری را ببازد. این گروه تبهکار در طول چند روز قبل از بازی، بارها و بارها، به روش‌های مختلف عدد ۵۵ را در معرض دید این فرد میلیونر قرار دادند. آن‌ها حتی چهره‌ی بازیکن شماره‌ی ۵۵ را چندین بار و در مسیرهای رفت و آمد، به او نشان دادند. در نهایت در حین این شرط بندی، قمارباز با دیدن عدد ۵۵ و چهره‌ی آن بازیکن، احساس کرد که این عدد و این بازیکن، برای او شانس می‌آورد و این عدد را انتخاب کرد و قمار چند میلیون دلاری را باخت.

اگرچه احتمال اینکه ما در زندگی روزمره با چنین گروهی از تبهکاران مواجه شویم که دقیقا روی ما تمرکز کرده باشند، چندان بالا نیست، اما تیم‌های مارکتینگ می‌توانند از چنین تکنیک‌هایی برای فریب ما استفاده کنند. درست است که نمی‌توانند چند میلیون دلار از ما بگیرند، اما خریدن کالایی که پیش از این، اصلا نیازی به آن نداشته‌ایم، نسبتا مشابه همان موضوع است. کافی‌ست صدهزار نفر یک کالای ده دلاری را بدون اینکه نیاز داشته باشند بخرند.

آنوقت این تیم مارکتینگ موفق شده است یک میلیون دلار به دست آورد. به این حوزه از مارکتینگ، مارکتینگ روانشناختی (psychological marketing) گفته می‌شود.

در این نوع مارکتینگ، از روانشناسی انسان، برای اهداف مارکتینگ استفاده می‌شود. من در اینجا چند نمونه‌ از این تکنیک‌ها را معرفی می‌کنم. یکی از این روش‌ها، القای حس کمیاب بودن است. فروشگاه‌ها با ایجاد تخفیف‌های محدود از نظر تعداد و زمان، شما را مجاب می‌کنند که زودتر آن محصول را خریداری کنید. روش دیگر، روش اثبات اجتماعی‌ست. دیگران این محصول را دارند پس حتما این محصول یک نیاز اساسی‌ست و من باید آن را بخرم. نشان دادن یک محصول گران‌تر در ابتدا و ارائه‌ی قیمتی پایین‌تر برای محصول مشابه می‌تواند به شما این حس را القا کند که در این معامله برده اید. تاثیر بر احساسات شما از طریق گفتن داستانی راجع به آن محصول نیز از جمله‌ی این روش‌هاست. گاهی نیز، فعالسازی مکانیزم پیشگیری از شکست با بزرگ نشان دادن از دست دادن این معامله، می‌تواند از این روش‌ها باشد. در تمام این روش‌ها یک چیز مشترک است، مدتی بعد از اینکه محصول به دستتان می‌رسد، محصول داخل کمدتان یا روی طاقچه، بلااستفاده مانده است‌.

پی‌نوشت ۱: در مصاحبه ای که اخیرا با امین صدری، متخصص علوم داده داشتم، متوجه شدم که حتی چینش محصولات در یک فروشگاه، به کمک علوم داده صورت می‌گیرد تا من بیشتر از پیش خرید کنم.
پی‌نوشت ۲: من اطلاع ندارم که کمپانی‌ها تا چه میزان از چنین تکنیک‌هایی استفاده می‌کنند، چرا که آن‌ها اساسا باید چنین چیزی را انکار کنند. اما اگر چنین باشد، احتمالا کمپانی‌های بزرگ مثل فروشگاه‌های اینترنتی بزرگ و فروشگاه‌های زنجیره‌ای، با توجه به درآمد بالاتر و امکانات بالاتر، از چنین تکنیک‌هایی بیشتر استفاده کنند. از همین بابت، من همواره در خرید از این دست فروشگاه‌ها، بیشتر احتیاط می‌کنم.
پی‌نوشت ۳: البته شما اختیار پولتان را دارید. اما خرید یک کالا که به آن نیازی ندارید، ضربه‌ای دیگر به پیکره‌ی نحیف محیط زیست و کره‌ی زمین است.
– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *