اگر روزی گذارتان به کتابخانهی ملی فرانسه در پاریس افتاد، میتوانید دفترچه یادداشتهای ماری کوری بزرگ (تصویر) را در آنجا ببینید. البته شما برای بازدید از این بخش، بایستی یک رضایتنامه را امضا کنید و در آن بپذیرید که با مسئولیت خودتان وارد این بخش شده اید. همچنین لازم است که لباسهای محافظتی بر تن کنید.
اما چرا؟ چرا باید دیدن چند دفترچه اینقدر دردسر داشته باشد؟
در واقع این تدابیر نه برای محافظت از دفترچهها، بلکه بیشتر برای حفاظت از بازدیدکنندگان اندیشیده شده است. آن هم به این علت که این دفترچهها، مربوط به زمانیست که ماری کوری بزرگ در آزمایشگاه با عنصر رادیواکتیو رادیوم ۲۲۶، کار میکرده و این دفترچهها نیز به این ایزوتوپ رادیواکتیو آلوده شده است. نیمه عمر این ایزوتوپ رادیواکتیو، ۱۶۰۰ سال است. یعنی ۱۶۰۰ سال طول میکشد تا نیمی از این عناصر رادیواکتیو، به عناصر پایدارتر تجزیه شوند. اما از آنجایی که ماری کوری حدود یک قرن پیش میزیستهاست، هنوز مدت زیادی باقی مانده که رادیوم سطح این دفترچهها، به عناصر پایدارتر تجزیه شود و خطر آن از بین برود.
جالب است بدانید که تابوتی که ماری کوری در آن دفن شده است نیز دارای یک لایهی ضخیم سرب است. چرا که بدن او نیز به مواد رادیواکتیوی که با آنها کار کرده بود، آغشته شده است. البته ماری بیچاره زمانی که با این مواد رادیواکتیو کار میکرد، از خطرناک بودن آن خبر نداشت، هیچکس در آن زمان از این موضوع خبر نداشت. مثلا او شیشههای حاوی عناصر پولونیوم و رادیوم را در جیب کتش میگذاشت و با خود به خانه میبرد و در کشوی میزش از آنها نگهداری میکرد. او جایی در خاطراتش میگوید که یکی از تفریحات من و پیر (همسرش که او نیز فیزیکدان بود) این است که شبها به آزمایشگاه برویم و در تاریکی شب، نورهای عجیب و جذابی که از این عناصر، ساطع میشود را تماشا کنیم. ماری کوری و پیر کوری در حالی که داشتند جان خودشان را در راه علم به خطر میانداختند، در حال برداشتن اولین قدمها در شاخهی جدید فیزیک یعنی فیزیک ذرات بودند. اما کاربرد این خاصیت مواد محدود به حوزهی فیزیک ذرات نمیشد.
در سال ۱۹۰۳، وقتی پیرکوری، مقداری از این مواد رادیواکتیو را در جیب روی بازوی چپش گذاشته بود، بعد از ده ساعت متوجه شد که بازوی او دچار سوختگی شده است. این ایده به ذهنش رسید که مواد رادیواکتیو احتمالا درمانی برای سرطان است و میتوان با آن، بافتهای سرطانی را از بین برد. در ابتدا همهی مردم به این مواد علاقه مند شده بودند. تولیدکنندگان انواع محصولات از جمله خمیردندان، از مواد رادیواکتیو برای بسته بندی استفاده میکردند. عدهای حمام رادیوم را برای بیخوابی تجویز میکردند. عدهای دیگر برای نفخ و بیماریهای گوارشی، استفاده از ظروف سرامیکی آغشته به رادون و اورانیوم را تجویز میکردند.
چند دهه طول کشید تا در سال ۱۹۳۸ همه متوجه خطرات مواد رادیواکتیو شوند که آنموقع البته برای خیلی از افراد از جمله خود ماری کوری، خیلی دیر شده بود. چرا که ماری کوری چند سال قبل از آن در سال ۱۹۳۴ اثر ابتلا به کم خونی آپلاستیک، از دنیا رفته بود.
– اَبا اِباد