در هرم جهانبینی هر انسان، ارزشها در نوک هرم قرار دارند.
من به جای تعاریف محض، از این تعریف دیداد برای ارزش که بیشتر رویکردی کاربردی دارد، استفاده میکنم که “ارزش چیزی نیست جز یک قطعه از تنه ی مکتب اخلاقی مقبول گروهی از آدمیان”. ممکن است برای هر فرد انسان تعدادی از ارزشها اهمیت بیشتری داشته باشد، اما ارزشها خود ورای افراد هستند. همچنین ممکن است در هر دورهی زمانی یا هر جغرافیایی، تعدادی از ارزشها مهمتر انگاشته شوند، اما ارزشها مستقل از تاریخ و جغرافیا هستند. دستهبندیهای گوناگونی برای ارزشها ارائه شده است.بعضی ارزشها همچون صداقت، آزادی و خردمندی، ارزشهای اصلی (core values) در نظر گرفته شده است. هریک از ما نیز تعدادی ارزش اصلی داریم که کنشها و واکنشهای ما عمدتا براساس این ارزشهای اصلی است.
اما آیا ارزشها در علم جایگاهی دارند یا خیر؟
عدهای از دانشمندان ادعا میکنند که عاری از ارزش بودن علم، برای علم یک فضیلت به حساب میآید؛ چرا که در علم ما میخواهیم پذیرش نظریات بیطرفانه باشد، نه از روی غرض. یک حقیقت علمی بایستی برای افراد متعلق به جوامع مختلف با ارزشهای گوناگون، به یک میزان اعتبار داشته باشد، پس خود علم باید عاری از ارزش باشد. موضوع اهمیت ارزش در علم، یکی از موضوعات بحث برانگیز در فلسفهی علم است. هر دو گروه طرفدار و مخالف ایدهی علم عاری از ارزش (value-free science) دلایل مختلفی را ارائه میدهند.
اما چیزی که واضح است، علم به خودی خود، کاملا عاری از ارزش نبوده و نیست.
ما همواره برای نظریات علمی ارزشهایی تعریف میکنیم و سعی میکنیم نظریات جدید را با این ارزشها بسنجیم.