“من روی صندلی خودم در ادارهی ثبت اختراعات شهر برن نشسته بودم که ناگهان فکری از ذهنم گذشت: اگر شخصی سقوطی آزاد داشته باشد، وزن خودش را احساس نخواهد کرد. این فکر ساده، تاثیر عمیقی روی من گذاشت. این فکر مرا به سمت یک نظریه راجع به گرانش، هل داد”.
این جملات، نخستین کلماتی بودند که اینشتین در آغاز معرفی نظریهی نسبیت عام، به قلم آورد. نظریهای که تاثیری عمیق بر فهم ما از جهان فیزیکی داشت و به یکی از محورهای اصلی پژوهشهای علمی تبدیل شد. این تاثیر آنقدر عمیق بود که هنوز هم بعد از بیش از صد سال از زمان ارائهی این نظریه در سال ۱۹۱۵، نتایج جدیدی از این نظریه استخراج میشود. به عنوان مثال، نوبل فیزیک سال ۲۰۱۷، از بابت رصد امواج گرانشی که از پیشبینیهای نسبیت عام است، اعطا شد. همچنین نوبل فیزیک سال ۲۰۲۰، از بابت پیشبینی و رصد سیاهچالهها که آن هم از نتایج نسبیت عام است، اعطا شد. نوبل فیزیک ۲۰۱۱ نیز از بابت کشف اثر ردشیفت گرانشی اعطا شد که آن هم از نتایج نسبیت عام است.
میبینید که یک سوال ساده و نظریهی از پی آن، تا به این حد تاثیر عمیقی بر علم گذاشته است که بیش از یک قرن بعد، هنوز دانشمندانی از بابت آن نوبل دریافت میکنند. مشخص نیست چه کسی اولین بار چنین سوالی از خود پرسید. ممکن است این سوال پیش از اینشتین از ذهن هزاران نفر دیگر گذشته باشد، اما اینشتین اولین کسی بود که با جدیت به جستجوی پاسخی برای سؤالش پرداخت. دوست من، اگر سوالی از ذهن شما نیز گذشته است، بپرسید و بپرسید، آنقدر بپرسید تا پاسخی بیابید که آرام شوید. اگر کسی را نیافتید که پاسخی به سوال شما بدهد، خود دست به کار شوید و مطالعه کنید، آنقدر مطالعه کنید که پاسخی برای سوالتان بیابید. بزرگترین نظریات علمی، نه از محاسبات و آزمایشات پیچیده، بلکه حول سادهترین و بنیادیترین سوالات شکل گرفته است. بسیاری از مسائلی که در مدارس و دانشگاهها بدیهی انگشاته میشود، اگر ذهنی پرسشگر داشته باشیم، در واقع آنقدر هم بدیهی نیستند که ما نتوانیم آنها را مورد پرسش قرار دهیم.
البته این را به یاد داشته باشید که علم یک رویکرد روشمند است که مراحل آن اینهاست:
مشاهده، پرسش، فرض، آزمایش، تحلیل، نتیجهگیری
مشاهده و پرسش، تنها دو مرحله از روش علمی هستند و یک امر، زمانی از متافیزیک به فیزیک تبدیل میشود که از خلال روش علمی، به مرحلهی پایانی برسد.