در سال ۱۹۷۳، شکایت عجیبی از دانشگاه برکلی کالیفرنیا در دادگاه ایالتی صورت گرفت. شکایت راجع به تبعیض جنسیتی بود که در این دانشگاه، در حال رخ دادن بود. اعداد و ارقام به ظاهر نشان میداد که این دانشگاه در ارائهی پذیرش در بخش تحصیلات تکمیلی، یک تبعیض فاحش علیه زنان صورت میدهد. بدین صورت که از میان متقاضیان مرد، ۴۴ درصد آنها پذیرفته میشدند، اما از میان متقاضیان زن، تنها ۳۵ درصد آنها برای تحصیل در مقاطع تحصیلات تکمیلی، پذیرش دریافت میکردند. موضوع برای دانشگاه برکلی بسیار حیاتی بود، چرا که پای اعتباری و آبروی این دانشگاه بزرگ در میان بود.
این درصدها نشان میداد که شانس متقاضیان زن برای پذیرفته شدن در دانشگاه، بسیار کمتر از شانس متقاضیان مرد بود. اما علم آمار به کمک مسئولان این دانشگاه آمد. نگاه دقیقتر و نزدیکتر به دادهها، خلاف این ادعا را نشان میداد. وقتی شما مجموع پذیرفته شدگان مقاطع تحصیلات تکمیلی در پاییز ۱۹۷۳ را نگاه میکردید (تصویر بالا)، میدیدید که از میان ۸۴۴۲ مرد متقاضی، ۳۸۸۳ نفر یا حدود ۴۶ درصد آنها و از میان ۴۳۵۱ زن متقاضی، ۱۳۰۵ نفر یا حدود ۳۰ درصد آنها پذیرفته شده اند. اما وقتی هر دپارتمان را به صورت جدا نگاه میکردید، به راحتی میدیدید که در بسیاری از دپارتمانها، درصد قبولی زنان بیشتر بوده است.
مثلا در دپارتمان A، از میان ۱۰۸ متقاضی زن، ۸۸ نفر یا حدود ۸۲ درصد قبول شده اند و از میان ۸۲۵ متقاضی مرد، ۵۱۱ نفر یا حدود ۶۲ درصدشان قبول شده اند (تصویر پایین). یا مثلا در دپارتمان B، از میان ۲۵ متقاضی زن، ۱۷ نفر یا حدود ۶۷ درصد و از میان ۵۶۰ مرد، ۳۵۳ نفر یا حدود ۶۳ درصدشان قبول شده اند. تا به این جای کار میبینید که درصد قبولی زنان در این دو دپارتمان بیشتر بوده است.
در مورد دپارتمانهای دیگر نیز، اعداد اختلاف زیادی نداشته است. مثلا در دپارتمان E، از میان ۳۹۳ متقاضی زن، ۹۴ نفرشان یا معادل ۲۳ درصد قبول شده اند و از میان ۱۹۱ متقاضی مرد، ۵۰ نفرشان یا معادل ۲۶ درصد قبول شده اند. با نگاه کردن به این داده ها، اشکال اصلی مشخص میشود. زنها بیشتر برای پذیرش در دپارتمانهایی اقدام کردهاند که شانس قبولی در آنها اساسا پایین بوده است (دپارتمان های سمت راست). مثلا ۱۵ درصد کل مردان متقاضی برای پذیرش در دپارتمان A که ۶۰۰ نفر ظرفیت داشته است اقدام کرده اند، اما تنها ۲/۵ درصد زنان برای پذیرش در این دپارتمان اقدام کرده اند.
اما در سمت دیگر، ۹ درصد کل زنان متقاضی برای پذیرش در دپارتمان E که کلا ۱۴۷ نفر ظرفیت داشته است اقدام کرده اند. اما برای این دپارتمان سختگیر، تنها ۲ درصد مردان اقدام کرده اند. در این کیس، مطالعات آماری نشان داد که تبعیضی در کار نبوده است. مساله این بوده که زنان بیشتر برای دپارتمانهایی با نرخ پذیرش پایین درخواست داده اند و مردان برای دپارتمانهایی با نرخ پذیرش بالا.
پینوشت: به این تضاد که در آن، روند کلی داده ها با روند اجزا متفاوت یا حتی مخالف است، پارادوکس سیمپسون (Simpson’s Paradox) گفته میشود. آماردان بریتانیایی، ادوارد اچ سیمپسون در سال ۱۹۵۱ این پارادوکس را توصیف کرد.
– اَبا اِباد