راستش من هنوز هم چیزی را پیدا نکرده ام که افراط و تفریط در آن خوب باشد. اگر کسی حتی در خوبی هم افراط کند، خوبی خودش تبدیل به بدی خواهد شد. یک مورد افراطی که اخیرا دیده ام و دوست داشتم در موردش بنویسم، افراط در تفکر انتقادیست. مدتی قبل با دوست بسیار عزیزی بحثی پیرامون مسائل اجتماعی داشتیم و این دوست عزیز، از فرط تفکر انتقادی، معتقد بود که هیچیک از آمارهایی که راجع به جوامع ارائه میشود، قابل اعتنا نیست. چون کسی نرفته تک تک افراد یک جامعه را بررسی کند. مثلا کسی نرفته از همه بپرسد و ببیند که آیا همهی افراد جامعهی ایران طرفدار طب سنتی هستند یا نه، به همین خاطر نمیتوان چنین نتایجی را به همهی افراد جامعه تعمیم داد.
خب این حرف اگر از سر مغالطه نباشد، از سر افراط در تفکر انتقادیست. اگر ما هیچ نوع آمارگیری را قبول نداشته باشیم، آنوقت جامعه شناسان چطور میتوانند راجع به یک جامعه نظر بدهند یا حتی فکر کنند. ما باید بین انواع حقایق یا facts، تمایز قائل شویم. حقیقتی که در مورد یک جامعه و به صورت استقراء و به کمک آمارگیری یافت شده است، هیچوقت معادل پیشبینی حرکت یک ذرهی زیراتمی در شتابدهندهی سرن نیست. آن ذرهی زیراتمی از یک تئوری بسیار قوی به نام مدل استاندارد ذرات که پشتوانهی ریاضی دقیقی نیز دارد، پیروی میکند. اما آیا کسی تا به حال برای یک جامعه از انسانها فرمولی ریاضی پیدا کرده که آن وقت بگوییم این آمارها دقیق نیست.
یک تحقیق آماری، ویژگیهای مشخصی مانند پایایی و روایی بودن دارد و مادامی که نمونهی مورد بررسی ما بتواند نمایندهی کل مجموعهی آن جامعه باشد، این آمارها ارزش بررسی و مورد ارجاع قرار گرفتن را دارد. هیچکس هم ادعا نکرده که یک ویژگی با منشاء فرهنگی را میتوان در تک تک افراد یک جامعه پیدا کرد. مثلا اگر بگوییم فلان کشور بیشترین تعداد افراد خرافاتی را دارد، بدین معنا نیست یک آدم با تفکرات کاملا مدرن، در گوشه و کنار آن کشور پیدا نمیشود. غرض از اینهمه صحبت کردن این بود که نمودار بالا را که مدتی قبل دیدم و برایم جالب بود، با شما دوستانم نیز به اشتراک بگذارم. این دو نمودار خیلی جالب هستند. انگار یک نفر یکی را از روی دیگری و با فاصله رسم کرده است.
در تصویر فوق نمودار سمت چپی، میزان مصرف سیگار در ایالات متحده را در طول قرن بیستم نشان میدهد و نمودار سمت راستی، میزان ابتلا به سرطان ریه در ایالات متحده را در طول قرن بیستم نشان میدهد. روند هر دو نمودار مشابه یکدیگر است. فاصلهی نمودارها از یکدیگر حدود بیست تا بیست و پنج سال است و جالب اینجاست که اول نمودار مصرف سیگار آمده و بعد از بیست سال، نمودار ابتلا به سرطان ریه. خب از این نمودار اگر اطلاعات آن با روشهای آماری درستی به دست آمده باشد، میتوان تا حدودی نتیجه گرفت که میزان ابتلا به سرطان ریه رابطهی مستقیمی با مصرف سیگار دارد. حالا یک نفر آن وسط بگوید پدربزرگ من روزی ده پاکت سیگار میکشید و صد و بیست سال عمر کرد. باید توجه داشت استثناء نفی قاعده نمیکند. یعنی پدربزرگ او، تغییری در روند کلی این نمودارها ایجاد نمیکند.
– اَبا اِباد