اخیرا استادم دیداد Day daad، پستی را به اشتراک گذاشتند مبنی بر اینکه کلیشهها از عوامل به تباهی کشیده شدن اصالت انسان اند. در آن پست به کلیشههای مختلفی اشاره شده بود. اما من اینجا قصد دارم در مورد یکی از اصلیترین کلیشهها که گریبانگیر جامعهی ماست چند خطی بنویسم و این کلیشه چیزی نیست جز تحصیلات.
از نظر من جامعهی امروز ایران بیش از اندازه به مدرک تحصیلی بها می دهد. با اینکه همهی ما میدانیم با این سیستم آموزشی که نه فقط در ایران، بلکه در سطح دنیا رواج دارد، تحصیلات نمایشگر خوبی از دانش و مهارتهای فرد نیست. سیستم آموزشی که در یک ترم، حجم انبوهی از اطلاعات را با اسلایدهای زیاد به خورد دانشجویان می دهد و بعد در پایان ترم، آن دانشجو طی چند روز آن مطالب را می خواند و امتحان می دهد و چند روز بعد از امتحان، همهی مطالب از خاطرش می رود، چطور می شود تحصیلاتش بیان کنندهی دانش و توانایی اش باشد. به شخصه دوستان زیادی را میشناسم که با تحصیلات مختلف، سر از رشتههای گوناگون در آورده اند.
وقتی فهرست برندگان جوایز نوبل را مشاهده میکنیم، میبینیم که متر و معیار هیئتهای مخصوص اعطاء جوایز نوبل، به هیچ عنوان تحصیلات افراد نبوده بلکه اثرگذاری کارهایی بوده که این افراد انجام داده اند. به عنوان مثال،
جان باردین که تحصیلاتش اساسا در رشتهی مهندسی برق بوده، تنها کسی هست که دو بار جایزهی نوبل فیزیک (۱۹۵۶ و ۱۹۷۲) را دریافت کرده است.
لینوس کارل پاولینگ یک بار جایزهی نوبل شیمی (۱۹۵۴) و یک بار جایزهی صلح نوبل (۱۹۶۲) را از آن خودش کرده است.
مایکل فارادی که ماکسول از آن به عنوان نیوتن الکترومغناطیس یاد می کند، اصلا تحصیلات آکادمیک نداشت. و تاریخ علم پر است از این نمونهها.
پس بهتر است هرچه زودتر بر این کلیشه پا بگذاریم و به دنبال چیزی که واقعا به آن علاقه داریم برویم.