پدر و مادرهای ما که هنوز مثل ما مدرن نشده بودند، همیشه برای خرید یک زنبیل همراه خودشان داشتند. من هنوز هم یک تصویر دور از این زنبیلها در ذهنم وجود دارد. آنوقت ها هر خانهای هم چند تا سفرهی نان داشت که وقتی به نانوایی میرفتیم، نان را درون آن میگذاشتیم و به خانه میبردیم. آنموقع حتی شیشهی نوشابه را بعد از تمام شدن نوشابه، نگه میداشتیم و دفعهی بعد که میخواستیم نوشابه بگیریم، آن را پس میدادیم و شیشههای پر میگرفتیم. وگرنه باید پول شیشه را هم جدا میپرداختیم. ما زمانی شیر را هم با دبه و شیشه میخریدیم و خبری از این بستهبندیهای پلاستیکی و آلومینیومی نبود. بعدا اما پیشرفت کردیم و مدرن شدیم. حالا دیگر هرچیزی میخریم باید کیسهی پلاستیکی جدا و مخصوص خودش را داشته باشد که بعد راحت آن را دور بیندازیم. ظروف بسیاری از محصولات هم پلاستیکی شده تا راحت بعد از مصرف از شرش خلاص شویم.
تولید زبالههای پلاستیکی حتی اگر تمام این زبالهها به صورت کامل جمع آوری و بازیافت شود، باز هم با آلودگی محیط زیست همراه است. حال اینکه در کشور ما، همان بازیافت هم چندان جدی گرفته نمیشود و به شکلی جدی، تفکیک زبالهای در منازل صورت نمیگیرد و حتی اگر صورت بگیرد هم، مکانیزم خاصی برای جمع آوری زبالهها به صورت تفکیک شده وجود ندارد.
شاید اکنون پرکارترین و موثرترین بخش جامعهی ما در بحث بازیافت، نه مردم و نه شهرداریها، بلکه نمکیها و زباله گردها باشند که یا زبالههای تفکیک شده را از مردم خریداری کنند و یا از داخل سطلهای زباله آنها را جمع آوری کنند. از طرف دیگر، با توجه به قیمت پایین محصولات پتروشیمی، جمع آوری این زباله های پلاستیکی و بازیافت آنها نسبت به استفاده مستقیم از مواد خام، صرفهی اقتصادی نیز ندارد. یعنی ما نه در سطح جامعه، خیلی به تفکیک زباله در خانه اهتمام ویژهای داریم. نه شهرداریها برای مسالهی بازیافت اهمیت خاصی قائل هستند و نه احتمالا کارخانهها علاقهای به استفاده از محصولات بازیافتی نشان میدهند.
این وسط انگار فقط نمکیها و زبالهگردها هستند که برای تفکیک زباله ارزش و اهمیت قائل هستند. خیلی خلاصه ما فرهنگ تفکیک و بازیافت زباله را نداریم. این یک مصداق مدرن شدن ظاهری و سنتی ماندن باطنیست. ما آنقدر مدرن شدهایم که دیگر از زنبیل و دبه استفاده نمیکنیم و به جایش خرید خانه را در کیسههای پلاستیکی انجام میدهیم. اما هنوز آنقدر مدرن نشدهایم که کیسهی پلاستیکی شیر را قاطی بقیهی زبالهها دور نیندازیم. به این میگویند یک بام و دو هوای کژمدرنیته. خب این زبالههای پلاستیکی قرار است کجا برود؟
احتمالا با بقیهی زبالهها جایی در نزدیکی شهر خودمان دفن یا سوزانده میشود که در هر دو حالت، آلودگی به همان محیط زیست خودمان بازمیگردد. یک راه حل ساده برای این معضل این است که تا حد امکان زباله تولید نکنیم. مثلا اگر خرید میرویم یک کیسهی مخصوص خرید داشته باشیم و همیشه از همان استفاده کنیم. اگر از بیرون غذا میخریم، به جای ده تا ظرف یکبار مصرف، غذا را با قابلمه بخریم. اتفاقا خیلی باکلاستر و جذابتر از تولید آن همه زباله است. چون نشان میدهیم که آنقدر مدرن شده ایم که برای محیط زیستمان ارزش قائلیم.
تصویر فوق: یک پیشنهاد برای رستورانها و اپلیکیشنهای ارسال غذا در ایران. چند سالیست در آلمان استارت آپی به نام Relevo راه افتاده که ظرفهای غذا را به مشتریان قرض میدهد تا رستورانها کمتر از ظروف یکبار مصرف استفاده کنند.
– اَبا اِباد