اَبا اِباد

پیشینه‌ی ابداع روش علمی

پیشینه‌ی ابداع روش علمی

تغییر فکر انسان‌ها یک شبه اتفاق نمی‌افتد. یعنی اینطور نیست که شما فکر کنید گروهی از انسان‌ها به شدت سنتی بوده اند و بعد با خواندن یک کتاب یا با دیدن یک فیلم یا آشنایی با نظرات یک فیلسوف، ناگهان تصمیم گرفته اند که مدرن شوند. حتی در علم هم اینگونه نیست که دانشمندان تا امروز طرفدار یک نظریه بوده باشند و امروز با انتشار نتایج یک آزمایش، طرفدار نظریه‌ای دیگر شوند. هر فرآیندی در جهان تدریجی‌ست و تغییر تفکر انسان‌ها نیز از این قاعده مستثنا نیست. فیزیکدان بزرگ قرن بیستم، ماکس پلانک، جمله‌ی بسیار عمیقی دارد که من هر بار این جمله را می‌خوانم، تحت‌ تاثیر قرار می‌گیرم. ماکس پلانک جایی در خودزندگی نامه‌اش (autobiography) می‌نویسد:

“یک حقیقت علمی جدید با متقاعد کردن مخالفان و وادار کردن آنها به دیدن نور حقیقت پیروز نمی‌شود، بلکه به این دلیل پیروز می‌شود که مخالفانش در نهایت می‌میرند و نسل جدیدی رشد می‌کند که با آن موضوع آشنا هستند.”

بعدا معادلی برای این جمله‌ی ماکس پلانک گفته‌اند که “علم با سرعت یک خاکسپاری در واحد زمان، پیشرفت می‌کند”. این جمله به ما می‌گوید که سرعت تغییر تفکرات بشر چقدر پایین است و شما نمی‌توانید انتظار تغییر زیادی در تفکر گروه انسان‌های هم عصر داشته باشید. اما غرض اینکه هر موضوع علمی یا فلسفی که اکنون می‌بینید، این حاصل کار یک یا چند اندیشمند نیست و یک امر یک شبه نبوده است. اینها حاصل کار نسل‌های متعددی از اندیشمندان است که هریک، اندکی فهم و درک بشر را به جلو رانده‌اند. یکی از چیزهایی که واقعا جزو دستاوردهای بزرگ فکری بشر به حساب می‌آید، روش علمی‌ست. اما همانطور که گفته شد، ما نباید فکر کنیم که یک یا چند فیلسوف ناگهان تصمیم گرفتند روش علمی را ارائه دهند. شما هروقت از روش علمی می‌خوانید، اولین نامی که به چشمتان می‌خورد، سر فرانسیس بیکن است که به عنوان مبدع روش علمی شناخته می‌شود.

اما باید دید که پیش‌زمینه‌ی روش علمی چه بوده است؟

روش علمی به ما می‌گوید، هرچقدر هم که استدلال تو برای وجود چیزی محکم باشد، تا وقتی آن چیز در واقعیت وجود نداشته باشد، علمی نیست. شما اگر می‌خواهید ریشه‌ی ابداع روش علمی را پیدا کنید، باید این موضوع را سه قرن قبل از بیکن، در بین کارهای توماس آکویناس بیابید. آکویناس بین ماهیت (essence) و وجود (existence) تمایز قائل شد. شما اکنون که این متن را می‌خوانید، با شنیدن اسم اژدها، می‌توانید اژدها را در ذهن خودتان بسازید. شما می‌دانید اژدها چیست و منعی در وجود اژدها نمی‌بینید.

اما آیا اژدها در جهان خارج وجود دارد؟ خیر ندارد.

پس هرچیزی که شما بتوانید تصور کنید یا حتی اثبات کنید، الزاما در جهان خارج وجود ندارد و یافت نمی‌شود. دقیقا این نقطه‌ی مهم در علم است. شما تا وقتی نروید و خودتان جهان را مشاهده نکنید، نمی‌توانید به پرسش دوم پاسخ دهید و بگویید که اژدها وجود دارد یا نه. هرچند که آکویناس این موضوع را در راستای رد برخی براهین اثبات خالق مطرح کرد، اما ما می‌بینیم که چگونه حرکت به سوی ابداع روش علمی از اینجا و به تدریج آغاز شد.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *