در سوم ژوئن ۱۹۹۷، یک بازی دوستانه بین تیم های برزیل و فرانسه درست قبل از جام جهانی ۱۹۹۸ صورت گرفت. در دقیقه ۲۱ این بازی، برزیل صاحب یک ضربه ی ایستگاهی در فاصله ی ۳۵ متری از دروازه شد. روبرتو کارلوس پشت توپ قرار گرفت. ضربه ی روبرتو کارلوس حرکت عجیبی به توپ داد. توپ در حالیکه به سمت کرنر میرفت مسیر خود را تغییر داد و بعد از برخورد با تیر دروازه، وارد دروازه ی فابین بارتز شد.
این گل یکی از زیباترین گل های تاریخ فوتبال نامگذاری شده است. خیلی از افراد که اطلاعات کافی از فیزیک و مخصوصا مکانیک سیالات نداشتند، گفتند که این ضربه، فیزیک را به چالش کشیده است. اما هدف از این مثال در اینجا، تحلیل حرکت آن توپ نیست. سرعت توپ در آن ضربه چیزی حدود ۱۳۵ کیلومتر بر ساعت تخمین زده می شود. حال فرض کنید که به جای آن توپ، یک کامیون با سرعت ۱۳۵ کیلومتر بر ساعت به دروازه فرانسه برخورد می کرد.
چه اتفاقی میافتاد؟
خب احتمالا کل دروازه و جایگاه پشت دروازه را نابود می کرد. تفاوت آن توپ و این کامیون در چیست؟
ما در اینجا مفهومی داریم به نام مومنتوم یا تکانه. مومنتوم به صورت حاصلضرب جرم در سرعت یا p=m×v تعریف می شود.
طبق قانون بقای مومنتوم مجموع مومنتوم سیستم ایزوله، همواره ثابت باقی می ماند. آن کامیون بعد از برخورد متوقف شده و تمام مونتوم به اجسامی که با آن ها برخورد کرده است، منتقل می شود. آن توپ به خاطر جرم کمش مومنتوم خطی پایینی داشته و به همین علت، نهایتا برخوردش باعث لرزش تیر دروازه می گردد.