مدتی قبل که نوشتاری راجع به ماری کوری و رادیواکتیویته منتشر کرده بودم، شخصی ذیل آن پست کامنتی گذاشته بود که مدتها قبل از ماری کوری و پیر کوری، هاتف اصفهانی با این شعر “دل هر ذره را که بشکافی/آفتابیش در میان بینی” به این مساله اشاره کرده است. البته ادعاهای زیاد دیگری نیز میشود. اما هاتف اصفهانی روی چه حسابی این شعر را گفته است؟
اساسا وقتی ادعایی به شکلی غیرروشمند ارائه میشود، چه ارزشی دارد؟ وقتی هاتف اصفهانی در این ادعا روشی نداشته باشد، خب یک نفر همزمان با او خیلی راحت میتواند بگوید “دل هر ذره را که بشکافی/ آفتابیش در میان نبینی”. کی به کیه؟ کنتور که نمیندازه. یک چیزی بینداز و چند قرن بعد اگر اثبات شد، بگویند که او یک چیزی فهمیده بوده که چند قرن قبل به این موضوع اشاره کرده است. اگر هم اثبات نشد یا نقیض آن اثبات شد، خب کسی یادش نمیآید تو چند قرن قبل چه شعری گفته بودی.
اگر مانند آورندگان و صاحبان ادیان و مذاهب طرفدارانی هم پیدا کرده باشی، آن طرفداران هرچیزی را که کشف شد و با کلام تو انطباق داشت، سریعا میچسبانند به حرفها و کلام تو. اگر هم با کلام تو در تضاد بود، به آرامی آن کلامت را با پا میدهند زیر فرش که کسی نفهمد حرف اشتباه هم زیاد داشتهای. اما همهی این مدعیان، وقتی که علم مطابق با باورهایشان حرفی بزند، عاشق علم و دانش و زگهواره تا گور دانش بجوی میشوند و وقتی که علم برخلاف باورهایشان حرفی بزند، سریعا به محدود بودن علم چنگ میاندازند که علم محدود است و به همین خاطر هنوز نتوانسته باورهای درست و دقیق ما را بفهمد. دقیق؟ آیا این افراد اصلا از دقت چیزی میدانند؟ میدانند دقت بعضی نظریات علمی تا چقدر بالاست؟ یا میدانند که همین علمی که میگویند محدود و غیرقطعیست، با چه آزمایشات و ابزارهای دقیقی مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرد؟
محض مثال، این رادیوتلسکوپ غول پیکر به نام FAST در تصویر بالا را در نظر بگیرید. قطر این رادیوتلکسوپ غول پیکر ۵۰۰ متر است و در چین قرار دارد. این تلسکوپ حاصل همکاری صدها فیزیکدان و مهندس است و دهها نفر نیز شبانه روز آن را اداره میکنند. این رادیوتلسکوپ در حال دریافت امواج رادیویی از اعماق کیهان بوده و ۲۴ ساعت شبانه روز و ۳۶۵ روز سال در حال دریافت این امواج است. فکر میکنید این رادیوتلسکوپ غولپیکر قرار است چگونه امواجی با چه میزان انرژی را دریافت و ثبت کند؟
کل انرژی که این رادیوتلسکوپ در طی ۱۰۰ سال دریافت و ثبت میکند معادل نیم ژول است. این انرژی معادل یک پنجم انرژی جنبشی یک دانهی برف در حال سقوط است. یعنی کل این سازهی عظیم و پیشرفته با اینهمه دانشمندی که آن را ساخته اند و مدیریت میکنند، امواجی را ثبت میکند که مجموع انرژی آنها در طول صد سال از انرژی جنبشی یک دانهی برف در حال سقوط کمتر است. حالا باور میکنید علمی که با این دقت و زحمت به دست میآید، هزار سال قبل توسط یک نفر که روی متکا لم داده، پیشبینی شود؟ به نظرتان اینها خودشان به حرفهایشان خندهشان نمیگیرد؟
– اَبا اِباد