آخ آخ آخ، این چه رسم بدیست که بین ما ایرانیها جا افتاده که یک انگی به متفکرین و اندیشمندانمان میزنیم و بعد همگی به صورت گلهای و گروهی به سمتشان حملهور میشویم و کل اعتبار فرد را با همان انگ و برچسب زیر سوال میبریم و تمام خدمات فرد را فراموش میکنیم. شاید نمیدانیم این رنج و خشمی که از شرایط کشورمان بر ما تحمیل شده است را باید دقیقا سر چه کسی خالی کنیم. این خشم هرجایی قرار است خالی شود، به هر حال نباید بیخود و بیجهت بر سر اندیشمندانمان خراب شود.
چند وقتیست که این دومینوی تخریب به شاعر معاصر کشورمان احمد شاملو رسیده است. هر بار اینستاگرام را باز میکنم میبینم دوباره یک صفحهی جدید او را آماج حملات خود قرار داده که شاملو چپی بوده و بیسواد بوده و شعری نداشته یا اشعارش را شخص دیگری نوشته یا اشعارش ترجمهی شاعر دیگریست و بسیاری اتهامات بیپایه و بیاساس دیگر.
چرا میگویم ما ایرانیها؟ شما امروز اگر از آلمانیها بپرسید که چه گروه و چه تفکری در تاریخ ضربهی بزرگی به کشور شما زد، به احتمال بسیار زیادی اکثر آنها پاسخ خواهند داد که تفکر نازیسم چنین ضربهای به کشور ما زد. آنها آنقدر از حزب نازی و اعمال این حزب بیزارند که حتی احتمال به قدرت رسیدن احزابی که تفکراتی نزدیک به این حزب دارند نیز با واکنش شدید آنها روبرو میشود. البته که خشمشان نسبت به نازیسم قابل درک است. به هر حال چنین تفکراتی کشورشان را وارد جنگ جهانی کرده و در نهایت نیز در این جنگ، آلمان با خاک یکسان شده است.
همچنین جنایاتی مانند هلوکاست هم در این دوران رقم خورده است. اما در هر صورت این حزب زمانی بر آلمان حاکم بوده است و بالتبع از همهی طبقات جامعه نیز طرفدارانی داشته است. ما وقتی تاریخ این حزب را مطالعه میکنیم، با افراد نام آشنایی مواجه میشویم. مثلا فیلیپ لنارد که از فیزیکدانان شناخته شدهی قرن بیستم به حساب میآید و جزو اولین برندگان نوبل فیزیک است، از اعضای این حزب بوده است.
یا مثلا همین مارتین هایدگر که از بزرگترین فیلسوفان معاصر جهان است، تنها چند ماه پیش از به قدرت رسیدن هیتلر در آلمان، به حزب نازی پیوست و تا پایان جنگ جهانی و انحلال این حزب نیز در آن عضو بوده است. علیرغم انتقادات زیادی که از این بابت به هایدگر وارد میشود، شما هیچگاه نمیبینید که کسی به خاطر اینکه هایدگر عضو حزب نازی بوده است، خدمات فراوان او به فلسفه و نظریات مهم و تاثیرگذار او را رد یا انکار کند.
من تقریبا هرجایی مطلبی در تاریخ فلسفه و راجع به هایدگر خوانده ام، این نکته همواره ذکر میشود که علیرغم اینکه صفحات تاریکی از بابت عضویت در حزب نازی در زندگی هایدگر وجود دارد، اما اهمیت و نقش او در پیشرفت فلسفه به خصوص در حوزههای پدیدارشناسی و اگزیستانسیالیسم، غیرقابل انکار است. غرض اینکه صرف اینکه یک انسان تاثیرگذار همچون شاملو که تاثیر او نیز بر ادبیات فارسی قابل انکار نیست، گرایش سیاسی خاصی داشته، نباید باعث شود که ما اینچنین غیرمنصفانه به رد او و کارهایش بپردازیم.
به قول حافظ شیرازی که بسیار مورد علاقهی شاملو بود:
حافظ از بادِ خزان در چمنِ دَهر مَرَنج
فکرِ معقول بفرما “گُلِ بیخار کجاست؟”
– اَبا اِباد