اَبا اِباد

روح

اشکالات وارد بر روح

روح به معنای ماورایی آن، هیچگونه مبنای علمی ندارد. تاکنون نیز هیچ یافته‌ی علمی، وجود چنین موجودی را ثابت نکرده است. بسیاری وقتی گزاره‌‌های اینچنینی را می‌بینند، سریعا آمپر چسبانده و علم را متهم می‌کنند. اگر علم بعد از چند صد سال پیشرفت که آثار فراوانش را به راحتی در اطرافمان می‌بینیم، هنوز چیزی به اسم روح را نشان نداده، پس روح را با چه ابزاری می‌توان پیدا کرد؟ با ابزار توهم؟ اصلا بیایید حرف یکی از همین روح باوران را بپذیریم و بگوییم شاید شما درست می‌گویید که روح وجود دارد. اما آدم سوال که می‌تواند بپرسد.

می‌پرسم این روح کجاست چطور می‌توان آن را دید؟

می‌گوید روح نامرئی‌ست و دیده نمی‌شود. می‌گوید روح چیزی مانند انرژی است، شما‌ نمی‌توانید انرژی را ببینید. اما ما می‌توانیم انرژی را به شکل تغییر دما در محیط ببینیم. می‌پرسم که

آیا حرارتی دارد که با دوربین حرارتی آن را ببینیم؟ می‌گوید نه، گرمایی هم ندارد که بتوانید آن را با دوربین حرارتی ببینید. می‌گوید روح مثل ماده‌ی تاریک است که فیزیکدانان آن را نمی‌بینند، ولی به وجودش باور دارند.

می‌گویم که اتفاقا فیزیکدانان نشانه‌های زیادی از جمله گرانش عظیم این ماده‌ی تاریک را به شکلی دقیق مشاهده می‌کنند. آیا این روح نیز می‌تواند‌ به اطرافش نیرو‌ وارد کند؟ می‌گوید نه نمی‌تواند، مثل امواج الکترومغناطیس. اما امواج الکترومغناطیسی را می‌توان با یک‌ آنتن ساده دریافت کرد.

آیا این روح را می‌توان به همین صورت مشاهده کرد؟ می‌گوید نه اینطوری هم نمی‌شود. می‌گوید این روح در خواب به آینده و گذشته می‌رود و محدود به زمان نیست.

می‌پرسم آیا این روح مکان دارد؟ می‌گوید بله همین‌جا در بدن شماست، پس محدود به مکان است. می‌گویم چیزی که محدود به مکان است، به ناچار محدود به زمان نیز هست. اگر می‌تواند در همه‌ی زمان‌ها باشد، باید در همه‌ی مکان‌ها نیز باشد. می‌گوید نه اشتباه گفتم، روح مکان ندارد. آنوقت من خواهم پرسید چیزی که نه مکان و زمان دارد، نه به هیچ صورتی مشاهده می‌شود، نه هیچ تاثیری دارد،

اصلا بودن و نبودنش چه فرقی دارد؟ می‌گوید که علم که همواره دنبال چیزهای شناخته شده نمی‌رود. می‌گویم بله، اما علم وقتی وارد عمل می‌شود که پدیده‌ای ببیند که نتوان آن را با نظریات فعلی، تبیین کرد. اما هر تاثیری که شما به روح نسبت می‌دهید، دانشمندان بدون نیاز به روح، در حال توجیه آن هستند. اصلا فرض کنیم که ما هنوز به وسیله‌ای دست پیدا نکرده ایم که روح را مشاهده کنیم.

روح را از منظر تکاملی چطور توجیه می‌کنید؟ نظریه‌‌ی تکامل طبیعی داروین، یکی از معتبرترین نظریات علمی است. ما هر روز قطعه‌های بیشتری از این پازل عظیم را پیدا می‌کنیم. ویدئوی زیر، مراحل تکامل انسان را نشان می‌دهد.

آیا روح در بدن همه‌ی اجداد ما، وجود داشته است؟

اگر بگویید وجود نداشته، این روح کی و کجا وارد بدن انسان شده است؟

مثلا آنجایی که روی دو پا ایستاده یا قبل از آن هم روح داشته؟

اگر روح همواره وجود داشته، آیا همچون جسم تکامل پیدا کرده است؟

چون مشخصا روح من و آن موجود آبزی نمی‌تواند یکی باشد. اگر روح قابلیت تکامل دارد، پس باید اجزائی داشته باشد که این اجزاء قابل تغییر و تکاملند.

پس آیا می‌توان از روح قسمت‌های ناقصش را برش داد؟

اگر روح یک موجود واحد است ک تکامل و رشد پیدا نمی‌کند، تفاوت روح کودک با روح انسان بالغ چیست؟

اگر تفاوتی ندارند، پس چطور درک و فهم کودک در طول زمان افزایش می‌یابد؟

از طریق رشد مغز انسان؟ پس روح اینجا دقیقا چه غلطی می‌کند؟

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *