یکی از جذابترین بخشهای فعالیتم برای من، نظرسنجیهاییست که گاه به گاه در صفحاتم برگزار میکنم. من این را از یکی از اساتید دانشگاه یاد گرفتم. در ایام دانشجویی استادی داشتیم که قبل از طرح هر مبحث و در ابتدای کلاس، چندین سوال چندین گزینهای را به صورت آنلاین و به شکل نظرسنجی، با دانشجویان به اشتراک میگذاشت. سپس درس آن روز را ارائه میداد. دوباره در پایان جلسه، همان سوالات را به همان ترتیب و مجددا نیز به شکل نظرسنجی مطرح میکرد. این کار باعث میشد، اولا دانشجویان در ابتدای کلاس بدانند که در این جلسه چه چیزی در انتظارشان است. آنوقت در طول جلسه فکرشان درگیر میشد تا جواب آن سوالات را بفهمند. در پایان جلسه، پاسخ آنها نشان میداد که چقدر درس را فراگرفتهاند و چقدر پیشرفت اتفاق افتاده است. استاد هم میفهمید که چقدر در انتقال مطالب موفق عمل کرده است.
اگر در جلسهای پیشرفتی در درصد پاسخهای صحیح نمیدید، تمرکز بیشتری روی آن مبحث میگذاشت تا مطمئن شود، درصد خوبی از دانشجویان پا به پای درس میآیند. البته من در شبکههای اجتماعی این امکان را ندارم که برای هر نوشتار دو نظرسنجی یکی قبل از و دیگری بعد از انتشار پست، برگزار کنم و البته نوع فعالیت و جنس نوشتارهای من نیز مثل کلاس درس نیست.
هدف من انتقال حجم زیادی از اطلاعات و دانش به مخاطبم نیست، بلکه هدف من ایجاد سوال برای مخاطبم است. یعنی اینکه مخاطبم بداند که اولا پاسخ بدیهی (trivial) همیشه صحیح نیست و دوم اینکه هر مساله میتواند جنبههای مختلف و پاسخهای مختلفی داشته باشد. اما من از برگزاری نظرسنجیها چند هدف را دنبال میکنم. اول اینکه احساس میکنم بسیاری از مخاطبین نظراتی دارند که به هر دلیلی کمتر آن را به صورت کامنت بیان میکنند. این نظرسنجی فرصت مناسبیست که این دسته از مخاطبین، نظر خودشان را بیان کنند. به این صورت من نیز میتوانم با نظر کلی مخاطبینم آشنا شوم. چنانکه چندین بار اتفاق افتاده که نتایج نظرسنجی کاملا برخلاف انتظار من بوده است. آنموقع من دید بهتری نسبت به نظرات مخاطب پیدا کرده ام.
اما از جهت دیگر، من معمولا این نظرسنجیها را مرتبط با نوشتار همان روز تنظیم میکنم. گویی در آن نوشتار سعی دارم مخاطب را قانع کنم که یکی از پاسخهای نظرسنجی صحیحتر از دیگر پاسخهاست. جالب اینجاست که خیلی از اوقات میبینم آن توضیحات نتوانسته مخاطب را قانع کند که به سمت یکی از پاسخها برود. این موارد برای من جذابیت بیشتری دارد. چرا که میبینم مخاطب من تفکر انتقادی خود و استقلال فکریاش را حفظ کرده و توضیحات من نیز برایش قابل قبول نبوده است. حس میکنم به این شکل ذهن مخاطب بیشتر با موضوع درگیر شده و سوالات جدیدی در ذهنش شکل میگیرد.
از طرف دیگر، مخاطبینی که در نظرسنجیها شرکت میکنند نیز میتوانند با نظرات دیگران آشنا شوند. احتمالا شما نیز بارها مثل خود من، از دیدن نتیجهی نظرسنجی حسابی تعجب کردهاید. پس این نظرسنجیها، برای همهی ما به نوعی خارج شدن از لاک دفاعی خودمان و دیدن نظرات دیگران است. ما وقتی نظرات دیگران را نشنویم و نبینیم، فکر میکنیم که همه نیز همان نظرات ما را دارند و شاید هم اطرافمان را با انسانهای همفکر خودمان پر کنیم و به شکلی جزیرههای فکری جدا از هم برای خودمان بسازیم. اما این نظرسنجیها به ما این فرصت را میدهد که از جزیرههای فکری منزوی خودمان در بیاییم و به سراغ جزایر فکری دیگر برویم، به این امید که بتوانیم بر نظر همدیگر تاثیر بگذاریم و به حقیقت نزدیکتر شویم.
– ابا اباد