مدتی قبل یکی از مخاطبین قدیمی صفحهام یکی از نوشتارهای من را در باب موضوعی در فلسفهی اخلاق خوانده بود و در نظرسنجی مربوط به آن نیز شرکت کرده بود و تحت تاثیر آن نوشتار به نظرسنجی پاسخ داده بود. یک هفتهی بعد من نوشتار دیگری منتشر کردم و در آن دقیقا نظر مخالف نوشتار قبلی خودم را اثبات کردم و دوباره یک نظرسنجی ایجاد کردم و او دوباره تحت تاثیر این نوشتار جدید، گزینهی دیگری که با انتخاب هفتهی گذشتهی او تضاد داشت، انتخاب کرده بود. آنوقت کامنت گذاشته بود که تو هفتهی قبل چیزی کاملا متضاد با این را اثبات کردی و این هفته دوباره یک چیز دیگر میگویی.
او که آدم بسیار دقیقیست به درستی متوجه این مساله شده بود که این دو نوشتار من، در تضاد با یکدیگرند اما به ظاهر هردوی آنها درست هستند. اما این موضوع اتفاقی یا از سر بیتوجهی نبود، بلکه من خودم عمدا این دو نوشتار متضاد را منتشر کردم، به گونهای که هرکس یکی از آنها را بخواند، تصور کند که همان درست است و بعد که دیگری را بخواند، بفهمد که نوشتار قبلی چقدر اشتباه بوده است. اما من در این دو نوشتار و در تمام نوشتارهای دیگرم به دنبال یک چیز هستم، اینکه به مخاطبم بقبولانم که حقیقت مطلق نیست و اینطور نیست که ما یک روزی الماس درخشان حقیقت را پیدا کنیم و آن را بلند کنیم بگوییم ما حقیقت را پیدا کردیم و از امروز هرچیزی به دستمان رسید، با همین سنگ محکی که در دست داریم آن را بسنجیم. برعکس حقیقت جنبههای بسیار مختلفی داشته و پیدا کردن حقیقت هم نیاز به تلاش مداوم و صرف انرژی زیاد دارد.
مثالی که در یکی از کلاسهای فلسفهی کاربردی، استاد دیداد مطرح کردند، به خوبی بیانگر این موضوع است. فرض کنید دو شخص داریم که یکی تمیز و دیگری کثیف است، حالا کدامیک به حمام میرود؟
پاسخ اول – شاید در نگاه اول پاسخ دهید که فرد کثیف به حمام میرود و فرد تمیز نمیرود. اما اگر فرد کثیف قرار بود به حمام برود که کثیف نمیشد، پس فرد تمیز به حمام میرود چون آدم تمیزیست.
پاسخ دوم – حالا با توجه به پاسخ اول شاید بگویید که پس فرد تمیز به حمام میرود و فرد کثیف به حمام نمیرود. اما فرد تمیز که به حمام رفتن نیازی ندارد و این فرد کثیف است که به حمام میرود چون نیاز دارد.
پاسخ سوم – شاید بگویید که هردویشان به حمام میروند. اما راستش فرد تمیز که نیازی به حمام ندارد که به حمام برود و فرد کثیف هم که اصلا اهل حمام رفتن نیست به همین خاطر کثیف شده است. پس هیچکدام به حمام نمیروند.
پاسخ چهارم – شاید بگویید هیچکدام به حمام نمیروند. اما راستش فرد تمیز برای تمیز ماندن نیاز دارد به حمام برود و فرد کثیف هم برای تمیز شدن نیاز دارد به حمام برود. پس هردویشان به حمام میروند.
همانطور که میبینید انگار همهی پاسخها درست هستند و دوباره که نگاه میکنیم انگار همهی آنها نادرست هستند. هدف اصلی من نیز در نوشتارهایم این نیست که تنها یک تک پاسخ قطعی و مشخص به مخاطبانم ارائه دهم، بلکه هدف من این است که به مخاطبانم نشان دهم که حقیقت میتواند چقدر جنبههای متفاوتی داشته باشد و ما چقدر به صرف انرژی و تفکر مداوم نیاز داریم تا حقیقت را از غیرحقیقت و سره را از ناسره تفکیک کنیم. اینکه چرا ما باید مدام شک کنیم و در مواجهه با هر نظری، تیغ نقدمان در دستمان باشد و هر نظری را نپذیریم و بیخودی و تحت تاثیر توده، دنبالهرو هر دیدگاهی نباشیم.
این جستجوی مداوم حقیقت شاید یکی از مهمترین وظایف انسان در این عصر اطلاعات و ارتباطات باشد.
– ابا اباد