در سراسر جهان، کارشناسان به طرق گوناگون، توصیههایی در رابطه با توسعهی فرهنگ پایایی (sustainability) ارائه میکنند.
مثلا برنامههایی در تلویزیون در این رابطه نشان میدهند. اندیشمندان در رابطه با آن مقالات زیادی مینویسند. سلبریتیها کارهایی در این زمینه میکنند. کمپانیهای بزرگ دورههای آموزشی متعددی در این رابطه برگزار میکنند. همایشها و کنفرانسهای زیادی در این زمینه برگزار میشود. برندها سعی میکنند خود را حداقل در ظاهر، پایا جلوه دهند.
همین کمپانی اپل در تیزر تبلیغاتی ورود آیفون ۱۵ به بازار، در تبلیغ خود از پایایی میگوید تا افراد بیشتری برای خرید این محصول صف بکشند. جنبههای مختلف موضوع پایایی آنقدر مورد بحث قرار گرفته که دیگر کمتر کسی در مقام رد آن برمیآید. در نهایت، سیاستمداران نیز تحت تاثیر این فرهنگ جدید، سیاستهای متفاوتی در پیش میگیرند تا پایگاه مردمی خود را از دست ندهند.
در ایران ما اما اینطور نیست.
وقتی کسی از لزوم پایایی سخن میگوید، سریعا آماج انواع حملات و اتهامات قرار میگیرد. اگر توصیههای علمی و تخصصی در زمینهی پایایی عرضه شود، افرادی با انواع مغالطات و سفسطهها سعی میکنند مردم را از انجام آنها منع کنند. مثلا مدتی قبل در یکی از نوشتارهایم به دنبال کنندگانم توصیه کرده بودم که بهتر است از وسایل نقلیهی عمومی به جای وسایل نقلیهی شخصی استفاده کنید. شخصی با توسل به “مغالطه بیشینه سازی” گفته بود اگر همهی مردم به توصیهی شما عمل کنند، سیستم حمل ونقل تهران مختل میشود. آخر مگر من واضع قانون هستم که همهی مردم ناگهان و یکشبه با خواندن نوشتار من به حمل و نقل عمومی روی بیاورند که مختل شود.
یکی دیگر با استفاده از “مغالطهی استثناء” نوشته بود، خودت بیا مترو دروازه دولت را ببین. گویی نوشتار من مختص تهران است و ایران شهری جز تهران ندارد. مثلا در نیشابور سیستم حمل و نقل عمومی وجود ندارد که فردی در آنجا به این توصیه عمل کند. به هر روی، من معمولا وقت زیادی ندارم که روی پاسخ دادن به تک تک مغالطات بگذارم.
تعریف فرهنگ پایایی خیلی ساده است، اینکه هرکسی در هرجایی که از دستش بر میآید، سه فاکتور اقتصاد، محیط زیست و اجتماع را در نظر بگیرد.
این کارها ممکن است کارهای خیلی کوچکی هم باشد، اما تاثیرات بزرگی بگذارد. مثلا یکی از سادهترین کارهایی که هرکسی میتواند انجام دهد، این است که وقتی به یک وسیلهی برقی نیازی ندارید، آن را از برق بکشید. بعضی وسایل الکتریکی، حتی زمانی که شما از آنها استفاده نمیکنید نیز برق مصرف میکنند.
به این انرژی که بدون هدف مصرف میشود، standby power یا بار فانتوم یا بار سایه یا جریان بیکار گفته میشود.
شاید فکر کنید مقدار این انرژی هدر رفته کم است، اما محض مثال طبق برآورد وزارت انرژی ایالات متحده، در آمریکا بین ۵ تا ۱۰ درصد انرژی در خانهها، به این شکل هدر میرود. اگر تعداد زیادی از خانهها را در نظر بگیریم، به ارقام بسیار بزرگی از این شکل هدر رفتن انرژی خواهیم رسید. امیدوارم باز کسی پیدا نشود که بگوید اگر همه با هم شارژرها را از برق بکشند، فلان بلا بر سر شبکهی توزیع برق ایران میآید یا کسی پیدا نشود که بگوید، بهتر است عکس خودتان را در حال خارج کردن شارژر از پریز بگذارید.