این دوست ما آقای احمد افتخاری Ahmad Eftekhari با کسی خرده برده ای ندارد. من این را در مصاحبهای که سال گذشته با ایشان داشتم متوجه شدم. وقتی سوالی را پرسیدم و ناگهان خیلی جدی برگشتند و گفتند همین چند دقیقه پیش این را توضیح دادم، چرا دوباره این سوال را میپرسید وقتی قبلا توضیح داده ام. به همین خاطر من حرف های ایشان را جدی میگیرم. چون میدانم در ادبیات و شخصیت ایشان، تعارف هیچ جایگاهی ندارد. غرض اینکه مدتی قبل که سمپوزیوم آبان ماه لیگ فلاسفهی کاربردی برگزار شد، من ذیل پست استاد دیداد Daydaad | دِیداد کامنتی گذاشتم و این آقای افتخاری، در پاسخ به کامنت من نوشتند که جایتان بسیار خالی بود.
حالا ممکن است هر دوستی به آدم بگوید که جایت فلان جا خالی بود. ولی خب من خیلی از اینها را جدی نمیگیرم. چون تقریبا در اکثر اوقات مطمئنم آن فرد در آنجا یک لحظه هم به من فکر نکرده است، چه رسد به اینکه جای خالیام را احساس کرده باشد. البته من انتظاری هم ندارم که کسی به یاد من باشد. اما وقتی احمد افتخاری بگوید جایت بسیار خالی بود، میدانم هیچ شیله پیلهای در آن نیست و واقعا آنجا جای خالی من حس میشده است.
چند روز بعد در کلاس هفتگی فلسفهی کاربردی، استاد دی داد نیز به این موضوع اشاره کردند و آنجا متوجه شدم که حدسم در این باره درست بوده است. البته خود من نیز این احساس را در رابطه با دوستان در لیگ فلاسفهی کاربردی دارم، احساس یک دوستی چندین و چند ساله و عمیق. اما همیشه برایم سوال بود که چطور چنین چیزی ممکن است؟
من که این دوستان را فقط یکی دو بار بیشتر ندیده ام و حتی بعضی از ایشان را تا به حال از نزدیک ندیده ام. چه چیزی باعث میشود آدم دوستانی داشته باشد که تا به حال آنها را از نزدیک ندیده است و حتی با بعضی از آنها همکلام نیز نشده است؟ اینهمه تئوری روانشناسی که میخواهند نحوهی شکلگیری دوستی را شرح دهند، در این رابطه چه نظری دارند؟
در رابطه با دوستی که حتی بدون همکلامی شکل میگیرد. در رابطه با تئوریهای دوستی، محض مثال مدتی قبل مصاحبهای از آلن دو باتن دیدم که در آن میگفت دوستی واقعی وقتی شکل میگیرد که انسان ضعفهایش را نشان دهد و آن پردهی دروغین کامل بودن را پایین بیندازد. اما در این مورد ما اساسا ارتباطی نداشتهایم که بخواهیم ضعفهایمان را نشان دهیم. اما به نظر من پاسخ این سوال عمیق را باید فلسفه بدهد.
فلسفه به ما میگوید که دوستی واقعی یا والاترین نوع دوستی، بین انسانهایی با ارزشهای (فضایل) مشترک اتفاق میافتد. اما احترام به تفاوتها چطور؟ تفاوتها میتواند در مرحلهی اصول و رویهها خودش را نشان دهد. دو نفر که اندیشهورزی و خردمندی را یک ارزش میدانند، ممکن است در اجرای این ارزش، رویههای متفاوتی در پیش گیرند. اما این دو نفر، هر دو میدانند که در تحسین خردمندی مشترکاند. حالا این دو نفر با هم دوست هستند، حتی اگر یکدیگر را ندیده باشند. حتی اگر یکی در ایران باشد و دیگری در آمریکا. از این جهت، ممکن است شما به فردی که هزاران کیلومتر دور از شماست، نزدیکتر از همسایه و همکلاسی و همکار و حتی آشنا و فامیل خود باشید.
اینجاست که وقتی به آدم میگوید “جایت خالی بود”، به دل آدم مینشیند و آدم میتواند این را باور کند.
تصویر فوق: عکس یادگاری سمپوزیوم آبان ۰۳ لیگ_فلاسفه با عنوان “فلسفهی کاربردی و کار دل”
– اَبا اِباد