در سری پستهای قبلی با یک سری مواردی که یک فیزیکدان در اواخر قرن نوزدهم با آن آشنا بود، پرداختیم.
بد نیست اینجا مروری داشته باشیم:
۱- دیدیم که در فیزیک کلاسیک جمع برداری سرعتها به چه شکل است.
۲- دیدیم که در سال ۱۸۰۱ توماس یانگ چطور با آزمایش دوشکاف، خاصیت موجی نور را نشان داد و تداخل امواج را در نور دیدیم.
۳- دیدیم که اثر کوریولیس که در سال ۱۸۳۵ توسط گاسپار گوستاو کوریولیس ارائه شد، به چه شکل مسیر حرکت یک شی را برای ناظر متحرک تغییر می دهد.
۴- دیدیم که در سال ۱۸۴۲ کریستین داپلر چطور اثر داپلر را نشان داد. اثر داپلر را در منبع موج متحرک مثل خودرویی که در حال حرکت بوق ممتد می زند درک کردیم.
۵- دیدیم که ایپولیت فیزو در سال ۱۸۴۹ چطور سرعت نور را با خطای ۵ درصد محاسبه کرد. پس سرعت نور را تقریبا می دانیم.
۶- دیدیم که ایپولیت فیزو در سال ۱۸۵۱ با طراحی آزمایش خاص خودش، چطور نشان داد که اتر تحت تاثیر نیروی درگ قرار نمیگیرد.
۷- دیدیم که لئون فوکو به چه صورت با آونگ معروف فوکو در سال ۱۸۵۱ چرخش زمین به دور خودش را مشاهده کرد و سرعت چرخش زمین را محاسبه کرد.
اما حالا ما در سال ۱۸۸۷ زندگی میکنیم و با دانستن همهی این موارد، قصد داریم ببینیم که آیا جمع برداری سرعتها برای نور هم برقرار است یا خیر؟ شما چه طرح آزمایشی به ذهنتان می رسد؟