اَبا اِباد

نام اثر : کی به فکر یان پالاچ است؟ هنرمند : بهمن محصص

کی به فکر یان پالاچ است؟

تصویر فوق، نمایش کامل نوعی جدید از ابتذال در دنیای مدرن است. پیش از اینکه بگویم چرا، قصد دارم خاطره‌ای را برایتان تعریف کنم. چند سال قبل که هنوز مهاجرت نکرده بودم، با مجموعه‌ای قطع همکاری کردم و این مجموعه قصد داشت، بدون در نظر گرفتن حق و حقوق کامل من، با من تسویه حساب کند. از آنجایی که از نحوه‌ی برخورد آن‌ها دلخور بودم، به حسابدار مجموعه گفتم که من حتی برای تسویه حساب نیز حاضر نیستم پایم را آنجا بگذارم و برای تسویه حساب بایستی جایی بیرون از شرکت همدیگر را ببینیم. حسابدار آن مجموعه که از نظر من انسان بسیار حقه بازی بود، با تعداد زیادی فرم تسویه حساب سر قرار حاضر شد. وقتی آمد، نزدیک به یک ساعت از هر دری سخن گفت. من هم آن روزها به تازگی از کرونا بهبود یافته بودم و شرایط جسمی مناسبی نداشتم و خیلی زود خسته می‌شدم. فرم‌های مختلف را نشانم داد و یک به یک برایم توضیح داد. من برایم سوال شده بود که اینها چه ربطی به من دارد. بعد چند فرم تسویه حساب را آورد که امضا کنم و من هم آن‌ها را خواندم و امضا کردم. لابلای همان فرم‌ها، یک فرم سفید نشان داد و گفت این همان قبلی ولی با فرمتی جدید است و من هم که حسابی گیج شده بودم، فرم سفیدی را امضا کردم.

بعد که به خانه برگشتم، با خودم گفتم اصلا آن فرم چه بود که من امضا کردم؟

با دوستم که وکیل بود صحبت کردم و او من را بسیار شماتت کرد که چرا چیزی را نخوانده امضا کرده‌ای و به من توصیه کرد حالا که آن فرم را امضا کرده‌ای، دیگر بیخیال گرفتن حق و حقوقت از این شرکت شو. چون احتمالا آن فرم بعدا جوری پر شود که نشان دهد همه‌ی حق و حقوقت پرداخت شده. اما استراتژی آن شخص حقه باز این بود : ابتدا او را با حجم زیاد اطلاعات گیج کن، آنوقت از او امضا بگیر.

حالا برگردیم به این تصویر. این تصویر اثر بهمن محصص، هنرمند برجسته‌ی معاصر است که نام آن این است:

“کی به فکر یان پالاچ است؟”

این اثر، ابتذال را در دنیای کنونی نشان می‌دهد. نه از این جهت که آن اشخاص جلوی تصویر، برهنه هستند یا شکل و شمایل خاصی دارند. بلکه از این جهت که بیننده از بابت همین صحنه‌ی جلوی تصویر، صحنه‌ی پشت تصویر را نمی‌بینید. در آن پشت، یان پالاچ، جوان اهل پراگ در اعتراض به اشغال چکسلواکی به دست شوروی، در حال خودسوزی‌ست و سربازی نیز در پشت یک مسلسل قرار گرفته و آزادی را نشانه گرفته است. اما کسی حرفی از او نمی‌زند، چون همه سرگرم جلوی تصویر شده اند. این شیوه‌ی جدید سانسور در دنیای مدرن، همان شیوه‌ی حسابدار حقه باز است. مخاطب را با اطلاعات غیرمفید و بی‌ارزش، بمباران کن و آنوقت از او امضا بگیر. این همان ابتذال مدنظر این تصویر و ابتذال دنیای مدرن است.

باید بگویم که در این دنیا، شما خودتان مسئولید که درگیر حجم بالای اطلاعات بی‌فایده و حواس پرت کن، نشوید و حقیقت را پیدا کنید. اگر سرگرم صحنه شدید، پشت صحنه را نخواهید دید.

پی‌نوشت : یان پالاچ ‏(۱۱ اوت ۱۹۴۸ – ۱۹ ژانویه ۱۹۶۹) دانشجوی تاریخ و اقتصاد سیاسی اهل چکسلواکی بود که در حرکتی اعتراضی از طریق خودسوزی، خودکشی کرد. این حرکت نمادین او را در حوادثی که منجر به افتادن پرده آهنین شد، کلیدی خوانده‌اند.

نام اثر فوق: کی به فکر یان پالاچ است؟ هنرمند : بهمن محصص

 

یادبودی از یان پالاچ
در ماه آگوست سال ۱۹۶۸، شوروی به چکسلواکی حمله کرد تا اصلاحات دولت دوبچک که به عنوان بهار پراگ شناخته می‌شد را در هم بشکند. گروهی از دانشجویان اهل چک از جمله یان پالاچ با هم قرار گذاشتند که در اعتراض به این اقدام شوروی، خودسوزی کنند. یان پالاچ اولین نفر از این گروه بود که در ۱۹ ژانویه‌ی ۱۹۶۹ در پراگ خود را به آتش کشید. تصویر بالا، یادبودی از او و محلی‌ست که یان پالاچ در آنجا به زمین افتاده بود و در حال سوختن.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *