من متفکرین و محققین ایرانی زیادی را میشناسم که مدتهاست به این بهانه که جامعه قدر ما را نمیداند یا حرف ما را نمیفهمد، هریک در گوشهی امنی برای خود پناه گرفته اند. اگر بتوانید بعضی از آنها را در شبکههای اجتماعی پیدا کنید، خواهید دید که صفحاتشان بتوسط ادمین اداره میشود. یعنی زحمت فعالیت مستقیم در فضای مجازی را به خود نمیدهند. ادمینشان نیز سعی میکند تصاویری از استاد و تک جملات گهربار استاد را منتشر کند. مثلا استاد بر سر قبر فلانی ایستاده و کسی از ملازمین پایش را روی قبر او میگذارد و او تشر میزند که پای شما روی قبر است. عجب جملهی عمیقی! پایت را از روی قبر بردار! این نهایت تاثیرگذاری استاد در فضای مجازیست.
شما نمیبینید ادمین صفحهی استاد هیچ چیزی از نظرات استاد که به درد جامعه میخورد، بزند و آن صفحه بیشتر در تجلیل و تکریم مقام استاد و ملازمین زیاد او ایجاد شده است. تعدادی دیگر که فعالیتی در شبکههای اجتماعی دارند، میبینید که نهایت کاری که میکنند تعریف از این و آن است. بزرگداشت فلان متفکر، یادبود فلان نویسنده، قدردانی از زحمات فلان شاعر، گاهنامهی تعریف و تمجید از آن یکی استاد، یادآوری خاطراتی که فلانی آنجا در آن مجلس چه جملهی عمیقی بر زبان رانده است و همگان مبهوت آن جملات شده اند. این واقعیت دنیای امروز اکثر متفکرین ماست.
در مقابل کافیست سری به توئیتر انگلیسی بزنید و ببینید از ریچارد داوکینز گرفته تا نوح هراری، از راجر پنروز گرفته تا داوید دویچ، از پیتر سینگر گرفته تا میچیو کاکو و هزاران هزار اندیشمند و دانشمند دیگر، مستقیما نظراتشان را در اختیار دیگران قرار میدهند. ذیل توئیتهایشان هزاران محقق و انسان علاقه مند دیگر به بحث و تبادل نظر پیرامون این ایدهها میپردازند. ریچارد داوکینز کتابهایش را چاپ کرده، اما بعد از آن یک گوشه ننشسته تا کسی بیاید و کتابهایش را بخواند، مرتب به سخنرانیهای مختلف دعوت میشود و در شبکه های اجتماعی فعالیت میکند تا نظراتش را به تفصیل بیشتری برای مخاطبانش تبیین کند. وقت آن رسیده که به جای تعریف و تمجید از فلان استاد، نظراتش به سطح جامعه آورده شود و راهش همین شبکههای اجتماعیست.
در دنیایی که ذائقهی اکثر انسانها به گونهای تغییر کرده که هرکسی توان و تمرکز خواندن کتابهای طولانی را ندارد، بایستی عدهای این مسئولیت را بر عهده گرفته و محتوای این کتابها را قاشق قاشق و جرئه جرئه به خورد اجتماع بدهند تا جامعه رشد کند. کاش این مجالس تقدیر و تشکر و یادبود، جای خودش را به پنلهای پرسش و پاسخ و فعالیت بیشتر در شبکههای اجتماعی بدهد. چرا که با حلوا حلوا دهان شیرین نمیشود و حلوای واقعی فهمیدن نظرات و اندیشههاست.
تصویر فوق: ریچارد داوکینز به پنلهای گفتگو میرود تا افراد به شکلی مستقیم و آزاد، نظرات تخصصیاش پیرامون موضوعات مختلف را جویا شوند و با او بحث کنند. استاد اما از این مجلس به آن مجلس میرود تا به خاطر کتاب شعری که چهل سال پیش منتشر کرده از او تعریف و تمجید و قدردانی کنند و باز همان حرفهای تکراریاش را بزند.
– اَبا اِباد