اَبا اِباد

جهان ترک برنداشته، این شیشه‌ی عینک توست که شکسته

در هم زیستی عقیده و معرفت

من بیشتر اوقات، برای رد کردن عقیده‌ی افراد، تلاشی نمی‌کنم. چرا که از فلسفه‌ی دی‌داد Daydaad آموخته‌ام که اگر فردی عقیده‌ای دارد و از رهگذر این عقیده، به معنا و آرامشی رسیده است، مادامی که این عقیده به خودش و دیگران ضرری نمی‌رساند، دلیلی ندارد که انسان آن را رد کند یا برای رد آن تلاش کند. بعضی عقاید برای بسیاری از افراد حکم وزنه‌ی تعادل در زندگی را دارند. اگر کسی معنای زندگی‌اش در یک یا چند عقیده خلاصه شده است، گرفتن آن عقیده از او، معادل گرفتن معنا از زندگی‌ اوست. پس وقتی این عقیده، تاثیر منفی و مضری روی خودش و دیگران نمی‌گذارد، چرا باید تلاش کرد که عقیده‌اش را از او گرفت؟

اصلا شاید هریک از ما نیز عقایدی داشته باشیم که دلیل محکمه پسندی برایش نداریم. مثلا یک نفر از طریق حرف زدن با عکس همسرش که فوت شده، آرامش پیدا می‌کند. خب چرا باید برای او اثبات کرد که همسرش که فوت شده دیگر صدای او را نمی‌شنود؟ دیگری در خلوت خودش با موجودی که فکر می‌کند صدای او را می‌شنود، نجوا می‌کند و آرام می‌شود. وقتی زندگی انسان پر از دردها و مصائب است، حالا این فرد یک تکیه‌گاهی پیدا کرده که او را آرام می‌کند. دلیلی ندارد که ما بخواهیم به او ثابت کنیم که چنین موجودی، وجود خارجی ندارد.

انسانی که از سمت انسان دیگری به بلا و گرفتاری دچار شده است و دستش نیز به هیچ کجا بند نیست، برای آرام کردن خودش، به کارما اعتقاد پیدا کرده و منتظر است یک روزی کارما انتقامش را از آن شخص دیگر بگیرد. باز هم دلیلی ندارد که برایش ادله‌ی مختلف بیاوریم که چیزی به اسم کارما نداریم. اگر دوست هندی من یک گانشا در خانه‌اش دارد و آن را می‌پرستد و در زندگی‌اش تاثیر مثبت زیادی نیز دارد، پس اجازه دهیم همان اعتقادش را داشته باشد. او که دست مرا نگرفته و با زور شمشیر مرا مجبور نکرده که من نیز گانشا را بپرستم. خودش نیز با پرستش گانشا، خودش را نکشته است. او مثل همه دارد زندگی می‌کند و در گوشه‌ی زندگی‌اش گاهی نیز با گانشا صحبت می‌کند و جلوی آن دعا می‌خواند.

امّا و این امّا، یک امّای بزرگ است، اینکه هیچکدام از این افراد معتقد به امری غیرعلمی و غیرمستدل، نباید توقع داشته باشند که علم بیاید و عقاید آن‌ها را تایید کند. چون هدف علم، شناخت جهان است. ما می‌خواهیم به کمک روش علمی، جهان را به همان شکلی که هست، درک کنیم، نه به آن شکلی که ما دوست داریم باشد. عقاید ما هرچه که باشند، علم کار خودش را می‌کند. همانطور که عقاید انسان نتوانست این واقعیت علمی که ما مرکز جهان نیستیم را تغییر دهد، امروز عقاید من و شما نیز نمی‌تواند جلوی پیشرفت علم را بگیرد که چیزی خلاف عقاید ما نیابد و نگوید.

اگر روزی علم چیزی برخلاف عقاید ما نشان داد، ما نباید به علم حمله کنیم. آنوقت که فهمیدیم علم نادرستی عقیده‌مان را نشان می‌دهد، در بهترین حالت، می‌توانیم بگوییم که این عقیده‌ی من است و داشتن آن برای من مفید است. اما اینکه بخواهیم به علم بتازیم و علم را زیرسوال ببریم، فایده و معنای خاصی ندارد. چرا که “روش علمی بهترین روشی است که انسان تاکنون برای شناخت جهان اطرافش به آن دست پیدا کرده است”.

تصویر فوق: دوست من، جهان ترک برنداشته، این شیشه‌ی عینک توست که شکسته. [ دنیا را چسب نزن، عینکت را بردار ]

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *