به نظرتان اگر امروز یک کاغذ جلویتان بگذارند و بگویند هر شخصی که در زندگیات حداقل یک بار، چه مجازی چه حضوری با او همکلام شدهای را روی این کاغذ بنویس، لیست شما شامل چند نفر میشود؟ صد نفر؟ بیشتر؟ هزار نفر؟ اگر این لیست را گسترش بدهیم و بگوییم هر آدمیزادی که میشناسی را روی این کاغذ بنویس، این لیست شامل چند اسم میشود؟ مثلا ده هزار نفر؟ نمیدانم شما چقدر آدم اجتماعی هستید. فرض کنیم لیست شما به ده هزار نفر برسد.
حالا این لیست را به همراه تصاویر آن میدهیم به کامپیوتر. مثلا در یک فایل، این افراد را در کنار تصاویرشان ذخیره میکنیم. حالا یک مسابقه بین شما و کامپیوتر برگزار میکنیم. من در قسمت جستجوی آن فایل یک اسم مینویسم و دستم را روی اینتر نگه میدارم. ناگهان در یک لحظه اینتر را فشار میدهم و همزمان به شما میگویم فروغ فرخزاد. کامپیوتر برای اینکه فروغ فرخزاد را پیدا کند، از ابتدای لیست شروع میکند و پایین میرود تا برسد به فروغ فرخزاد و تصویر او را نشان میدهد. کامپیوتر الگوریتمی دارد که از آن پیروی میکند.
شما چطور؟ شما همین الان که اسم فروغ فرخزاد را شنیدید، هیچ لیستی را جستجو نکردید و در جا تصویر زیبای فروغ فرخزاد در ذهنتان نقش بست. ممکن است اسمی هم باشد که چندان برای شما آشنا نباشد. یک اسمی که خیلی به آن مراجعه نکردهاید و فقط یکی دو بار شنیدهاید. شما زمانی نیاز دارید که او را به یاد آورید، اما باز هم آن جستجوی ذهنیتان براساس الگوریتمی نیست. برای اینکه تفاوت را ببینیم، اجازه دهید بیشتر روی این مثال تمرکز کنیم. فرض کنید هر مرحله از چک کردن برای کامپیوتر شما یک میلیونوم ثانیه زمان میبرد. خیلی زمان کوتاهیست. کامپیوتر شما برای اینکه لیستی به طول ده هزار را چک کند، به ده هزار ضربدر یک میلیونوم ثانیه معادل یک صدم ثانیه نیاز دارد. اتفاقا باید کل لیست را بگردد که مطمئن شود چند فروغ فرخزاد در لیست نیست.
شما اما برای پیدا کردن فروغ فرخزاد در ذهن خودتان به یک دهم ثانیه نیاز دارید. پس فعلا بازی را به کامپیوتر باختهاید. حالا اگر طول لیست یک میلیون باشد چطور؟ در این حالت کامپیوتر با همان فرمول به یک ثانیه زمان نیاز دارد. اما در لیست یک میلیونی، احتمالا مغز شما از کامپیوتر پیروز میشود. زمان جستجوی کامپیوتر به طور خطی با افزایش طول لیست افزایش مییابد، اما زمان جستجوی مغز شما خیر. شاید مغز شما این کار را در دو دهم ثانیه انجام دهد. چون مغز ما از همان الگوریتم کامپیوتر پیروی نمیکند. ما اصلا نمیدانیم مغز ما با چه الگوریتمی این کار را میکند. شاید اصلا مغز ما الگوریتمی و محاسباتی کار نمیکند. شاید مغز ما اصلا شباهتی به کامپیوتر نداشته باشد.
اینکه امروز اکثر مردم مغز انسان را با الگوریتمهایی مثل الگوریتمهای به کار رفته در هوش مصنوعی مقایسه میکنند و همه منتظرند روزی کامپیوتری ساخته شود که بتواند عملکرد مغز ما را تکرار کند، انتظار نادرستیست که در اثر یک قیاس نادرست به وجود آمده. این قیاس این بوده که چون بعضی کامپیوترها به نظر هوشمندانه رفتار میکنند و از طرف دیگر کامپیوترها ماشینهای محاسبات و پردازش اطلاعات هستند، در نتیجه هر موجود هوشمندی، بایستی همانند کامپیوترها مبتنی بر الگوریتمها و محاسبات باشد. اما این قیاس به طور واضحی ناصحیح است و قرار نیست هر موجود هوشمندی براساس محاسبات عمل کند.
– ابا اباد