اَبا اِباد

ربات بنا

ربات بنا

بله هوش مصنوعی در بسیاری از کارها هنوز به حدی نرسیده‌ که جایگزین انسان‌ها شود. مثلا شما با الگوریتم‌های هوش مصنوعی فعلی قادر نیستید که یک نظریه‌ی جدید در ریاضیات یا فیزیک بدهید. اصلا هوش مصنوعی فعلی قادر نیست خلاقیتی به خرج دهد و یک رابطه‌ی ریاضی را با روشی جدید برای شما اثبات کند. تنها کاری که می‌تواند انجام دهد این است که با نگاه به مسائل مشابه، پاسخی را سر هم بندی کند و به شما بدهد. هوش مصنوعی با توانایی فعلی‌اش کاملا متکی به داده‌های قبلی‌ست که در اختیارش قرار گذاشته اید و آن را آموزش داده اید. به همین خاطر هوش مصنوعی در یافتن الگوها در محدوده‌ی داده‌هایی که در اختیار دارد، خیلی خوب عمل می‌کند. از همین بابت هوش مصنوعی فعلی را می‌توان چیزی در حد یک موتور جستجوی پیشرفته در نظر گرفت.

اما همینکه پایتان را از محدوده‌ی داده‌هایی که ماشین در اختیار دارد، بیرون بگذارید این الگوریتم‌ها سریعا شکست می‌خورند. چرا که اساسا برای برونیابی یا extrapolation طراحی نشده اند. ما هنوز خودمان هم نمی‌دانیم ذهن ما با چه الگوریتمی برای مسائل جدید جوابی پیدا می‌کند.

اما یک سوال؟ مگر چقدر از کارهای ما انسان‌ها نیاز به این سطح از ابتکار عمل دارد؟

محض مثال یک دندانپزشک ماهر در چند درصد جراحی‌هایش، ابتکار عمل به خرج می‌دهد؟

آیا هر بیمار جدیدی که وارد مطب او می‌شود، برای او یک چالش جدید محسوب می‌شود که باید فکر کند چطور دندانش را جراحی کند؟

یک پزشک جراح چطور؟ آیا هر بیماری که روی تخت جراحی او دراز می‌کشد، یک چالش جدید به حساب می‌آید و او باید همواره راه و روش جدیدی برای انجام جراحی پیدا کند؟

آیا هر مریضی که وارد مطب یک پزشک می‌شود، یک مریضی جدید دارد که تشخیصش برای پزشک دشوار باشد؟

خیلی از پزشکان ماهر که سال‌ها طبابت کرده‌اند، با پرسیدن چند سوال و یک معاینه‌ی کوتاه، سریعا بیماری را تشخیص می‌دهند. پزشکان الگوهایی را می‌بینند‌ که مرتبا در بیماران مختلف تکرار می‌شود و بعد از مدتی، با همان الگوها سریعا تشخیص می‌دهند و درمان را آغاز می‌کنند.

خلبانان هواپیما چطور؟ آیا آن‌ها همواره در شرایط پیچیده، نیاز به ابتکار عمل دارند؟

اتفاقا برای آن‌ها دستورالعمل‌های متعددی وجود دارد که مثلا اگر یک موتور را از دست دادی، فلان مانور را باید اجرا کنی تا با موتور باقیمانده به فرودگاه بازگردی. خب این هم یک الگوست که یک الگوریتم هم می‌تواند آن را تشخیص دهد و اجرا کند.

ویدئوی زیر را ببینید.

قرار بوده یک اوستا بنا با چند شاگرد، چند روز در این ساختمان کار کنند تا این پروژه به سرانجام برسد. اما این ربات‌ها با الگوریتم‌هایی که برایشان تعریف شده، بدون دستمزد و مرخصی و بیست و چهار ساعت شبانه روز و روز تعطیل و غیرتعطیل، کار می‌کنند و آخ هم نمی‌گویند. اتفاقا کارها را بسیار دقیق‌تر از هر انسانی انجام می‌دهند. پس این کاملا طبیعی‌ست که در بسیاری از مشاغل، خیلی زود ربات‌های‌ مبتنی بر هوش مصنوعی، جای انسان را بگیرند. نگرانی ما از بابت بیکار شدن عده‌ی زیادی از انسان‌ها هم نمی‌تواند مانع این موضوع شود که ربات‌ها جایگزین انسان‌ها شوند. آنوقت این فیلسوفان و جامعه شناسان و سیاستمداران هستند که باید نقش‌ها، روابط و ساختارهای جدیدی برای جوامع انسانی تعریف کنند که انسان را در آن روز از فقدان کار و فقدان معنا نجات دهد.

پی‌نوشت : برخی به اشتباه تصور می‌کنند که این تغییرات حالاحالاها به ایران نمی‌رسد. اما این تغییرات با همان سرعتی که استارلینک به ایران وارد شد، از راه خواهد رسید.

– ابا اباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *