من داستانها را دوست دارم. به خصوص داستانهایی که براساس واقعیت نوشته شده است. اما متاسفانه ما در علم داستانهای زیادی نمیشنویم. شاید اگر داستان اکتشافات علمی حداقل در مدارس گفته میشد، جذابیت علم برای همهی مردم دوچندان میگردید. همهی ما راجع به بیگ بنگ شنیدهایم. اما هیچکس داستان کشف بیگ بنگ را برای ما نگفته است. در واقع پیشبینی وقوع بیگ بنگ، خروجی یک کشف بزرگ در قرن بیستم است که به آن انبساط جهان گفته میشود. ادوین هابل در قرن بیستم موفق شد این موضوع را کشف کند که کیهان مدام در حال انبساط است و این انبساط در همهی جهات جهان به شکلی یکسان رخ میدهد. این موضوع نشان میدهد که زمانی جهان در یک نقطه متمرکز بوده و بعد از آن انفجار بزرگ یا بیگ بنگ، انبساط همچنان ادامه دارد.
اما اینکه ادوین هابل چطور انبساط کیهان را کشف کرد، داستان بسیار جالبی دارد. چرا که این کشف بزرگ در واقع به کمک یک قاطرچی (قاطربان یا چاروادار) اتفاق افتاد. قاطرچی خوششانسی که حالا اسمش در کنار اسم هابل بزرگ میدرخشد. در دههی دوم قرن بیستم، دانشمندان در حال ساخت بزرگترین تلسکوپ دنیا بر فراز کوه ویلسون در لس آنجلس آمریکا بودند. قطعات این تلسکوپ توسط قاطرها به بالای کوه برده میشد تا در آنجا مونتاژ شود. قاطرچی یکی از این قاطرها، جوانی به نام میلتون هوماسون بود که سواد درست و حسابی هم نداشت. میلتون هوماسون کنجکاو شده بود که راجع به چیزی که آنجا در حال ساخته شدن است، بیشتر بداند. بعد از تکمیل رصدخانه در سال ۱۹۱۷، او موفق شد به عنوان برقکار و نظافتچی در رصدخانه استخدام شود. یک شب شانس به هوماسون رو کرد و دستیار شب رصدخانه بیمار شد و از هوماسون خواسته شد که جای او را پر کند. همان شب همه به مهارت بالای او در تنظیم تلسکوپ این رصدخانه پی بردند و مدتی بعد در سال ۱۹۲۰، هوماسون مسئول رصد در رصدخانه شد و دستیاری نیز در اختیارش قرار گذاشته شد.
اما این پایان خوششناسی هوماسون نبود. کار کردن با این تلسکوپ در آن زمان کار آسانی نبود. این تلسکوپ ۷۵ تن وزن داشت و باید همچون عقربهی ساعت، به نرمی میچرخید و روی یک نقطهی بسیار کوچک ثابت میشد. این تلسکوپ در واقع تصویر دورترین کهکشانها را روی یک صفحهی عکاسی ثبت میکرد. اما از آنجایی که نور کهکشانهای دوردست بسیار ضعیف بود، زمان نوردهی (exposure time)بسیار طولانی میشد. یعنی تلسکوپ باید کل شب را روی یک کهکشان زوم میکرد تا در نهایت یک عکس ثبت شود. از آنجایی که زمین در حال چرخش است، اپراتور تلسکوپ بایستی هرچند دقیقه تلسکوپ را در خلاف جهت حرکت زمین، میچرخاند تا تلسکوپ روی همان کهکشان باقی بماند.
در یکی از پروژههایی که ادوین هابل مدیر آن بود و هوماسون باید آن رصد را انجام میداد، قرار بود که طی چندین شب، هوماسون میزان ردشیفت کهکشانهای دوردست را اندازه گیری کند.
وقتی منبع نوری با سرعت از ما دور شود، آن نور به سمت طول موجهای بلندتر نور قرمز جابجا میشود که به این پدیده ردشیفت یا انتقال به سرخ میگویند. هوماسون موفق شد با مهارت بالای خودش، این رصدها را به طور دقیق انجام دهد و معلوم شد، تمام کهکشانهای دوردست در حال دور شدن از ما هستند و کیهان در حال انبساط است. به این ترتیب، آن قاطرچی یعنی هوماسون به کمک هابل، موفق شدند یکی از بزرگترین اکتشافات علمی تاریخ بشر یعنی انبساط جهان و بیگبنگ را رقم بزنند.
– ابا اباد