پردهی اول: با یک دوست ایرانی و یک دوست آلمانی که دانشجویان رشته های علوم کامپیوتر و ریاضیات بودند، در کافهای در حال گفتگو بودیم. بحث ما به پارهای موضوعات فلسفی رسید. بعد از کمی بحث، متوجه شدیم که آن دوست آلمانی، اطلاعات فلسفی بالایی در موضوعات مختلف دارد. از او پرسیدم آیا شما مطالعات فلسفی دارید که اینقدر اطلاعاتتان در آن موضوع بالاست؟ گفت نه اینها را در کلاس های فلسفه ای که در مدرسه داشتیم، شنیده ام. من و آن دوست ایرانی برای لحظاتی با تعجب به یکدیگر خیره شدیم. بعد که آن دوست ایرانی را دیدم، اولین حرفی که به یکدیگر زدیم همین بود : ببین به ما چه مزخرفاتی یاد دادند و به اینها چه مطالب جذابی! و مابقی گفتگو فقط بیان این حسرت بود.
پردهی دوم: بعد از نهار، با همکاران از ملیتهای مختلف در حال نوشیدن چای و قهوه بودیم. بین یک همکار ایتالیایی و یک همکار آلمانی بحثی پیرامون تفاوت سیستم آموزشی ایتالیا و آلمان در گرفت. در حین بحثهایشان مرتبا از اصطلاحات مصطلح در بحثهای فلسفی، استفاده میکردند و چند جایی نیز به نگاه و ایده های چند فیلسوف معروف توسل جستند. وقتی میخواستیم به سر کار برگردیم، از آن دو نفر پرسیدم که شما اینها را کجا آموخته اید؟ پاسخ هر دو مدرسه بود. من دوباره حسرت میخوردم که چرا به جای چنین موضوعات مهم معرفتی و فلسفی، در مدرسه مجبور بودیم باورهای گروهی خاص را بیاموزیم؟ آموختن آن باورها در بهترین حالت، اگر بگوییم تاثیر منفی نداشته، هیچ تاثیری نداشته است.
غرض از طرح این دو خاطره اینکه به نظر من هرکسی در هر رشتهای، تا حدی به دانش فلسفی به خصوص از نوع کاربردیاش، نیاز دارد تا دریابد که این درک و دانشی که اکنون به آن دست یافته است، خود چگونه به دست آمده است و چه ریشههای فلسفی در پس آن نهفته است یا اینکه نحوهی صحیح بحث و همچنین روش درست استدلال و همچنین تفکر را بداند. اما حالا که جای آموزش فلسفه در مدارس و دانشگاههای ما خالیست، تکلیف چیست؟
به نظر من در این شرایط ما نمیتوانیم دست روی دست بگذاریم. ما بایستی خودمان دست به کار شویم و فلسفه بیاموزیم. همین مساله در مورد فرزندانمان نیز وجود دارد. اگر میخواهیم که آنها نیز در آینده انسانهای خوشفکری شوند، بایستی فرزندانمان را به کلاسهای فلسفه بفرستیم. اگر فرزندان ما در کلاس زبان و کلاس موسیقی و انواع و اقسام دورههای دیگر شرکت میکنند، خوب است که برای پرورش فکرشان در دورههای فلسفه نیز شرکت کنند. ما نمیتوانیم و نبایست، در انتظار اصلاح سیستم آموزشی فشل ایران، روی آیندهی فرزندان خود قمار کنیم.
– اَبا اِباد