اَبا اِباد

احترام افراطی

احترام افراطی

احترام زیادی نباید باب انتقاد را ببندد و صراحت لهجه را از ما بگیرد. این درد و مشکلی‌ست که عموما فرهنگ‌های مشرق زمین بدان دچار هستند که البته ثمراتی داشته است، اما مشکلات عدیده‌ای نیز ایجاد کرده است.

اگر شما مدیری هستید که اعضای تیم شما، از سر احترام به شما، نمی‌توانند یا جرات ندارند تصمیمات شما را نقد کنند،

اگر استادی هستید که شرایطی ایجاد کرده اید که دانشجویان شما، انتقاد و پرسش از شما را بی احترامی به شما تلقی می‌کنند،

یا اگر پدر یا مادری هستید که اظهارنظر فرزندانتان در خانه، نوعی بی احترامی تلقی می‌شود

و در کل، اگر کسی هستید که هیچکس نمی‌تواند بگوید بالای چشمتان ابروست،

باید به شما اعلام کنم که احتمالا هواپیمایی که شما خلبان آن هستید، در حال سقوط است و کسی جرات ندارد این را به شما بگوید.

اما چرا از هواپیما و سقوط آن برای تمثیل این موضوع استفاده کردم؟

این احترام زیادی واقعا مساله‌ای بود که زمانی بعضی از شرکت‌های هواپیمایی با آن دست و پنجه نرم می‌کردند. در اواخر دهه‌ی نود میلادی، هواپیماهای هواپیمایی کره‌ی جنوبی، بیشتر از هر شرکت هواپیمایی دیگری دچار سانحه می‌شدند. اما این شرکت هواپیمایی، نه هواپیماهای قدیمی داشت و نه خلبان‌های ناتوان و پراشتباهی داشت.

مساله‌ی اصلی اما، فرهنگ کره بود؛ فرهنگی که در آن احترام به شخص بالاتر، بسیار اهمیت داشت. یکی از این موارد، پرواز شماره‌ی ۸۰۱ هواپیمایی کره‌ بود که در تاریخ ۶ آگوست ۱۹۹۷ از سئول به سمت گوام در حال پرواز بود که در نزدیکی فرودگاه گوام سقوط کرد و از ۲۵۴ سرنشین آن، ۲۲۹ نفر کشته شدند. هواپیما در حالت خلبان خودکار (auto pilot) بود، اما ارتفاع به سرعت و به طرز غیرمعمولی در حال کاهش بود و البته کمک خلبان و مهندس پرواز هم متوجه این موضوع شده بودند.

مساله این بود که به خاطر احترام به خلبان باسابقه، نمی‌توانستند مستقیما به او بگویند که هواپیما در حال کاهش ارتفاع شدیدی است. آن‌ها به صورت خیلی نامحسوس به آرامی و در کمال احترام، در مورد ارتفاع حرف می‌زدند و یکی از آن‌ها، به صورت نامحسوس و غیرمستقیم مرتبا می‌گفت فرودگاه دیده نمی‌شود و جرات نداشت به خلبان کارکشته، مستقیما و صراحتا بگوید که فرود را کنسل کن و ارتفاع بگیر، ما در حال سقوطیم!

کمی بعد، آلارم هشدار در کابین به صدا در آمد و خلبان کارکشته، بعد از مکث طولانی و در کمال متانت (چرا که او نیز باید وانمود می‌کرد که اشتباهی نکرده و همه چیز طبیعی‌ست)، هواپیما را از حالت خلبان خودکار خارج نمود و شروع به افزایش ارتفاع کرد. اما دیگر دیر شده بود و هواپیما سقوط کرد. مهندس پرواز و کمک خلبان، تا لحظه‌ی آخر، احترام خلبان را حفظ کردند. اما در نهایت همگی‌ قربانی همین احترام زیادی شدند.

– اَبا اِباد

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *