اَبا اِباد

تصویر : معلولانی که از بابت مفید نبودن برای جامعه، به سوی مرگ می‌روند

بت‌های جعلی سرمایه داری

این حقیقتا یک ضعف فرهنگی‌ست که بسیاری از ایرانیان علاقه دارند از هرچیزی و هرکسی بت بسازند و آن را آنقدر بالا ببرند که کسی نتواند از آن‌ها کوچک‌ترین انتقادی بکند. البته در اینجا منظور از بت، آن چیزی نیست که پیروان برخی ادیان آن را می‌پرستند. بت یا idol هرچیزی یا هرکسی‌ست که ارزشی بیشتر از ارزش واقعی‌اش به آن داده شده باشد.

در جامعه‌ی ایران هم تا دلتان بخواهد از این بت‌ها سبز شده، از‌ مجید سمیعی و محمود حسابی و فیروز نادری گرفته تا کسانی مثل ایلان ماسک و جف بزوس و مارک زاکربرگ. اگر در برابر طرفداران و سینه چاکان این‌ بت‌ها کوچک‌ترین انتقادی به بت‌هایشان بکنید، یا با پاسخ‌هایی پرت و پلا مواجه می‌شوید و یا بدون دریافت هیچ پاسخ روشنی، می‌بینید که صرفا عصبانی شده و شروع به توهین می‌کنند. البته این عصبانیت چیز بدی‌ نیست، چرا که به گفته‌ی فیلسوف بزرگ دی‌داد، فلسفه‌ی حقیقی بایستی جهل و نادانی را به درد آورد. محض مثال اینجا به یک نمونه‌ از هزاران نمونه‌ی موجود از حاکمیت جهل و حماقت می‌پردازم.

مدتی قبل در یک مصاحبه از ایلان ماسک که برای عده‌ی زیادی اکنون حکم منجی جهان را دارد، سوال شد که چرا روی پروژه‌ی افزایش طول عمر انسان سرمایه گذاری نمی‌کنید؟ پاسخ این شخص که البته از بابت ثروت زیادش، قدرت زیادی نیز دارد و از بابت ضعف فرهنگی، در ایران طرفداران ویژه ای نیز دارد، این بود که “من فکر نمی‌کنم که باید برای افزایش طول عمر انسان، تلاش کنیم. چرا که اکثر انسان‌ها بعد از مدتی در نظرات خود تغییری ایجاد نمی‌کنند. آن‌ها فقط می‌میرند. پس اگر انسان‌ها عمر طولانی داشته باشند و‌ نمیرند، ما در نظرات و ایده های قدیمی گیر خواهیم افتاد و جامعه دیگر پیشرفتی نخواهد کرد.

” حالا شاید عده‌ای بی‌خرد بگویند که ایلان ماسک چه دیدگاه رفیعی راجع به انسان دارد، اما حقیقت پشت چنین پاسخی چیست؟

می‌توان از این پاسخ چنین برداشت کرد که گویی هدف انسان‌ها از زندگی این است که پیشرفت‌های مدنظر ایلان ماسک را اعمال کنند و اگر زمانی نتوانستند نظرشان را تغییر دهند، بهتر است که بمیرند تا افرادی با ایده های جدید جای آن‌ها را بگیرند. چرا که آن‌ها جلوی پیشرفت جامعه را خواهند‌ گرفت.

چنین دیدگاهی شبیه دیدگاه پشت پروژه‌ی T-4 یا پروژه‌ی مرگ آسان (euthanasia) است که توسط رژیم نازی‌ در سال ۱۹۳۹ آغاز شد. در این پروژه که بخشی از هلوکاست است که کمتر بدان پرداخته شده، افراد دارای معلولیت جسمی یا ذهنی، به صورت سیستماتیک، به قتل می‌رسیدند. چرا که وجود چنین افرادی برای پیشرفت جامعه بی‌فایده تلقی می‌شد. از طرف دیگر نگهداری از این افراد برای جامعه پرهزینه بود. همچنین آن‌ها تهدیدی برای ژن آریایی بودند.

نازی ها همچنین معتقد بودند، معلولان و انسان‌های ناتوان، دیگر ارزش زندگی ندارند یا unworthy of life هستند.

– اَبا اِباد

تصویر بالا: معلولانی که از بابت مفید نبودن برای جامعه، به سوی مرگ می‌روند. در پروژه‌ی T-4، بین سال‌های ۱۹۳۹ تا ۱۹۴۵، حدود ۲۰۰ هزار معلول، توسط نازی ها به قتل رسیدند. تنها با این استدلال که با وجود اینها “جامعه پیشرفتی نخواهد کرد”.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *